کلمه جو
صفحه اصلی

locally


در محل، به طور محلی، از محل، در سطح منطقه، در بودگاه، محدود به محل بخصوص، موضعی، به طور موضعی، بطور محلی یا موضعی

انگلیسی به فارسی

در محل، بهطور محلی، از محل، در سطح منطقه، در بودگاه


محدود به محل بخصوص، موضعی، به طور موضعی


به صورت محلی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in a particular place.

- a locally based business
[ترجمه فرزاد] یک کسب و کار بومی
[ترجمه ترگمان] یک کسب وکار محلی
[ترجمه گوگل] یک کسب و کار مبتنی بر محلی است

• in a particular place, with regard to a certain location
in a particular place, with regard to a certain location

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] به طور محلی
[ریاضیات] به طور موضعی، گله ای، موضعا

جملات نمونه

1. the damage done by the flood locally
آسیب محلی وارده توسط سیل

2. This is all locally grown produce.
[ترجمه ترگمان]این تمام محصولات کشت شده به صورت محلی است
[ترجمه گوگل]این همه محصولات تولید شده محلی است

3. I live locally, so it's easy to get to the office.
[ترجمه ترگمان]من به صورت محلی زندگی می کنم، بنابراین رفتن به اداره آسان است
[ترجمه گوگل]من به صورت محلی زندگی می کنم، بنابراین آسان است برای رسیدن به دفتر

4. Every beer on the menu was brewed locally.
[ترجمه ترگمان]هر آبجوی روی منو به طور محلی تولید می شد
[ترجمه گوگل]هر آبجو در منو به صورت محلی دم کرده بود

5. The hospital may restrict bookings to people living locally.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان ممکن است bookings را به افرادی که به صورت محلی زندگی می کنند محدود کند
[ترجمه گوگل]بیمارستان ممکن است رزرو را برای افرادی که به صورت محلی زندگی می کنند محدود کند

6. Meetings were held locally and nationally.
[ترجمه ترگمان]جلسات به طور محلی و در سطح ملی برگزار شدند
[ترجمه گوگل]جلسات محلی و ملی برگزار شد

7. The grain is still milled locally.
[ترجمه ترگمان]گندم هنوز به صورت محلی تعویض نشده است
[ترجمه گوگل]غلات هنوز هم به صورت محلی خرد شده است

8. The dumping of foreign cotton blocked outlets for locally grown cotton.
[ترجمه ترگمان]فروش پنبه خارجی مانع از پنبه به صورت محلی شد
[ترجمه گوگل]خروج از پنبه خارجی مسدود شده برای پنبه های محلی رشد کرده است

9. Encouraging people to shop locally is a central plank of his environment policy.
[ترجمه ترگمان]تشویق مردم به خرید محلی، یک تخته مرکزی سیاست محیط او است
[ترجمه گوگل]تشویق مردم به خرید به صورت محلی یک طرح مرکزی از سیاست محیطی او است

10. Locally produced sales by American firms in Japan do not count as exports.
[ترجمه ترگمان]فروش به طور محلی توسط شرکت های آمریکایی در ژاپن به عنوان صادرات حساب نمی شوند
[ترجمه گوگل]فروش محلی توسط شرکت های آمریکایی در ژاپن به عنوان صادرات محسوب نمی شود

11. The anaesthetic is injected locally.
[ترجمه ترگمان]داروی بی هوشی به صورت محلی تزریق شده است
[ترجمه گوگل]بیحسی موضعی تزریق می شود

12. New industries demanded skilled labour not available locally.
[ترجمه ترگمان]صنایع جدید خواستار نیروی کار ماهر در محل موجود شدند
[ترجمه گوگل]صنایع جدید نیازمند نیروی کار ماهر نیستند

13. How is he regarded locally?
[ترجمه ترگمان]چگونه به صورت محلی در نظر گرفته می شود؟
[ترجمه گوگل]چگونه او به صورت محلی در نظر گرفته است؟

14. Most of the workers will be recruited locally.
[ترجمه ترگمان]اغلب کارگران به طور محلی استخدام می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر کارگران به صورت محلی استخدام می شوند

decisions are made locally, not in the Capital

تصمیمات در محل گرفته می‌شود، نه در پایتخت


Locally-elected representatives.

نمایندگانی که در محل گزیده شده‌اند.


the damage done by the flood locally

آسیب محلی وارده توسط سیل


پیشنهاد کاربران

از نظر محلی

به صورت محلی درست شده


کلمات دیگر: