1. we must intensify our efforts
ما باید کوشش های خود را تشدید کنیم.
2. Guerrillas have pledged to intensify the armed struggle against the new government.
[ترجمه ترگمان]Guerrillas قول داده اند که مبارزه مسلحانه علیه دولت جدید را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]چرچیل قول داده است که مبارزه مسلحانه علیه دولت جدید را تشدید کند
3. The extreme cold seemed, if anything, to intensify.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سرمای شدید، اگر چیزی بود، به شدت شدیدتر می شد
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی به نظر می رسید، اگر هر چیزی، برای تشدید شدن
4. The reforms served only to intensify the misery of the poorer peasants.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات فقط برای تشدید بدبختی دهقانان فقیر بکار می رفت
[ترجمه گوگل]این اصلاحات فقط برای تشدید بدبختی دهقانان فقیر بود
5. The conflict is almost bound to intensify.
[ترجمه ترگمان]درگیری تقریبا به شدت تشدید شده است
[ترجمه گوگل]این درگیری تقریبا متوقف شده است
6. Markets intensify economic inequality and add to the numbers of the poor.
[ترجمه ترگمان]بازارها نابرابری اقتصادی را افزایش داده و به شمار فقرا افزوده می شوند
[ترجمه گوگل]بازارهای نابرابری اقتصادی را تشدید می کنند و به تعداد فقرا افزوده می شوند
7. If anything, they served to intensify the boredom by providing a comparative.
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی وجود داشت، آن ها با ارائه تطبیقی، شدت خستگی را تشدید می کردند
[ترجمه گوگل]در صورت هر چیز، آنها با تامین تطبیق، خستگی را تشدید می کنند
8. The scheme merely encourages farmers to intensify production on their remaining land, it is argued.
[ترجمه ترگمان]استدلال شده است که این طرح تنها کشاورزان را تشویق می کند تا تولید را بر روی زمین باقی مانده خود افزایش دهند
[ترجمه گوگل]این طرح صرفا کشاورزان را تشویق می کند تا تولید را در سرزمین های باقی مانده خود تشدید کند، بحث می شود
9. The downpour did not intensify by degrees but simply gushed forth with biblical fury, vertical and windless.
[ترجمه ترگمان]باران به تدریج شدت نیافت، بلکه به سادگی با خشم انجیلی، عمودی و بدون باد به بیرون فوران کرد
[ترجمه گوگل]بارش باران به شدت تشدید نمی شد، بلکه به سادگی با خشم کتاب مقدس، عمودی و بی روح رو به رو شد
10. These problems would intensify following the introduction of a core monetary union.
[ترجمه ترگمان]این مشکلات بدنبال معرفی یک اتحادیه مالی هسته ای تشدید می شوند
[ترجمه گوگل]این مشکلات پس از معرفی یک اتحادیه پولی هسته ای تشدید می شود
11. Liberalization and the introduction of competition intensify the split between winners and losers among electricity technologies and fuels according to environmental criteria.
[ترجمه ترگمان]آزاد کردن و معرفی رقابت، شکاف بین برندگان و بازندگان را بین فن آوری های برق و سوخت ها با توجه به معیارهای زیست محیطی افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]لیبرالیزاسیون و معرفی رقابت، تقسیم بین برندگان و بازنده در میان فن آوری های برق و سوخت را با توجه به معیارهای زیست محیطی تشدید می کند
12. The latest figures announced yesterday will intensify pressure on the Government to produce a jobs package in next month's Budget.
[ترجمه ترگمان]آخرین ارقام دیروز اعلام کردند که دولت فشار را بر دولت برای تولید یک بسته شغلی در بودجه ماه آینده افزایش خواهد داد
[ترجمه گوگل]آخرین ارقام اعلام شده دیروز، فشار بر دولت را برای ایجاد یک بسته کاری در بودجه ماه آینده تشدید خواهد کرد
13. He also will intensify the fight against crime and continue to work for welfare reform.
[ترجمه ترگمان]او همچنین مبارزه با جرائم را تشدید خواهد کرد و به کار برای اصلاح رفاه ادامه خواهد داد
[ترجمه گوگل]او همچنین مبارزه با جرم را تشدید می کند و همچنان برای اصلاح رفاه کار می کند
14. Companies may intensify production, improve productivity or reduce output - all of which tend to reduce employment.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها ممکن است تولید را افزایش داده، بهره وری را بهبود بخشیده و یا خروجی را کاهش دهند - که همه آن ها تمایل به کاهش اشتغال دارند
[ترجمه گوگل]شرکت ها ممکن است تولید را افزایش دهند، بهره وری را افزایش دهند یا تولید را کاهش دهند - که این کار باعث کاهش اشتغال می شود