کلمه جو
صفحه اصلی

planck


ماکس پلانک (فیزیکدان آلمانی)

انگلیسی به فارسی

پلانک


ماکس پلانک (فیزیکدان آلمانی)


دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] پلانک

جملات نمونه

1. And researchers at the Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology have shown that species that sleep more have greater resistance against pathogens.
[ترجمه ترگمان]و محققان در موسسه ماکس پلانک برای انسان شناسی تکاملی نشان داده اند که گونه هایی که بیشتر می خوابند نسبت به پاتوژن ها مقاومت بیشتری دارند
[ترجمه گوگل]و محققان موسسه ماکس پلانک برای انسان شناسی تکاملی نشان داده اند که گونه هایی که بیشتر خواب می بینند، مقاومت بیشتری نسبت به پاتوژن ها دارند

2. Researchers at the Max Planck Institute in Hamburg and the SINTEF institute in Trondheim were also part of the team.
[ترجمه ترگمان]محققان موسسه ماکس پلانک در هامبورگ و موسسه SINTEF در Trondheim نیز بخشی از این تیم بودند
[ترجمه گوگل]محققان موسسه ماکس پلانک در هامبورگ و موسسه SINTEF در تروندهایم نیز بخشی از این تیم بودند

3. Recent research from the Max Planck Institute has found, however, that it's not the singing that matters.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تحقیقات اخیر موسسه ماکس پلانک، نشان داده است که این the نیست که اهمیت دارد
[ترجمه گوگل]تحقیقات اخیر موسسه ماکس پلانک متوجه شده است که این آواز نیست که اهمیت دارد

4. Planck was not very happy about this idea.
[ترجمه ترگمان]پلانک از این ایده چندان خوشحال نبود
[ترجمه گوگل]پلانک در مورد این ایده بسیار خوشحال بود

5. Here we shall only discuss on Planck mass.
[ترجمه ترگمان]در اینجا فقط در مورد جرم پلانک به بحث خواهیم پرداخت
[ترجمه گوگل]در اینجا ما فقط باید درباره توده پلانک بحث کنیم

6. The Planck energy is a quintillion times higher than the LHC's maximum.
[ترجمه ترگمان]انرژی پلانک چند برابر بیشتر از بیشینه LHC است
[ترجمه گوگل]انرژی پلانک یک بارۀ چندینهلیون بیشتر از حداکثر LHC است

7. M. Planck obtained a successful solution by introducing an additional concept.
[ترجمه ترگمان]M یک راه حل موفق را با معرفی مفهوم دیگری به دست آورد
[ترجمه گوگل]M Planck یک راه حل موفق را با معرفی یک مفهوم اضافی به دست آورد

8. So Tomasello's Max Planck colleague, primatologist Christophe Boesch, looked for evidence of altruism in the wild.
[ترجمه ترگمان]خب، این هم کار مکس Planck، و primatologist Boesch، به دنبال شواهدی از نوع بشر در بیابان بود
[ترجمه گوگل]بنابراین همکار ماکس پلانک Tomasello، اولین متخصص کریستوف بوسه، به دنبال شواهدی از نوع دوستی در وحشی است

9. P??bo, of the Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology in Leipzig, Germany, pioneered the sequencing of ancient DNA in the face of impossible-looking odds.
[ترجمه ترگمان]پی؟ ؟، از موسسه ماکس پلانک برای انسان شناسی تکاملی در لایپزیگ آلمان، در تعیین توالی DNA باستانی در مواجهه با احتمالات غیر ممکن، پیشقدم شد
[ترجمه گوگل]P ؟؟ بو از مؤسسه ماکس پلانک برای انسان شناسی تکاملی در لایپزیگ، آلمان، توالی DNA ی باستانی را در مواجهه با احتمال غیرممکن به پیش برد

10. The Planck length is far beyond the reach of any conceivable experiment, so nobody dared dream that the graininess of space-time might be discernable.
[ترجمه ترگمان]طول پلانک بسیار فراتر از دسترس هر نوع تجربه قابل تصور است، بنابراین هیچ کس جرات نمی کرد خواب ببیند که graininess زمان - زمان ممکن است قابل شناسایی باشد
[ترجمه گوگل]طول پلانک به مراتب فراتر از هر آزمایش قابل تصور است، به طوری که هیچ کس جرأت نمی کند که دانه بودن فضا-زمان قابل تشخیص باشد

11. The German Aerospace Center, the Max Planck Institute for Solar System Research, the Italian Space Agency and the Italian National Astrophysical Institute are part of the mission's team.
[ترجمه ترگمان]مرکز فضایی آلمان، موسسه ماکس پلانک برای تحقیقات منظومه شمسی، آژانس فضایی ایتالیا و موسسه ملی هواشناسی ایتالیا بخشی از تیم ماموریت هستند
[ترجمه گوگل]مرکز هوافضایی آلمان، موسسه ماکس پلانک برای تحقیق در مورد سیستم های خورشیدی، آژانس فضایی ایتالیا و موسسه ملی آتروفیزیک ایتالیا بخشی از تیم مأموریت است

12. Some have pointed out with justice that the Max Planck Institutes have bled away the best research talent from the universities.
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها به عدالت اشاره کرده اند که موسسه ماکس پلانک بهترین استعداد تحقیقاتی را از دانشگاه ها حذف کرده است
[ترجمه گوگل]برخی از آنها با عدالت ادعا کرده اند که موسسات ماکس پلانک بهترین استعداد تحقیق را از دانشگاه ها دور کرده اند

13. The vessel was probably used to store acorns or water, Ver Planck said.
[ترجمه ترگمان]پلانک گفت که این کشتی احتمالا برای ذخیره بلوط یا آب مورد استفاده قرار می گرفته است
[ترجمه گوگل]وار پلانک گفت که این کشتی احتمالا برای ذخیره بلوط یا آب استفاده می شود

14. About a year later a most peculiar way out of the difficulty was found by Max Planck.
[ترجمه ترگمان]حدود یک سال بعد، یک روش بسیار عجیب از این دشواری توسط ماکس پلانک دریافت شد
[ترجمه گوگل]حدود یک سال بعد، ماکس پلانک، یکی از راه های بسیار پیچیده ای بود که از این مشکل پیدا کرد

15. Aiva Jasilioniene, an academic specialising in marriage and cohabitation studies, helped produce the report for the Max Planck Institute in Rostock, Germany.
[ترجمه ترگمان]Aiva Jasilioniene، دانشگاهی متخصص در زمینه ازدواج و هم زیستی، به تولید گزارش موسسه ماکس پلانک در روستوک آلمان کمک کرد
[ترجمه گوگل]Aiva Jasilioniene، یک متخصص در زمینه مطالعات ازدواج و همپوشانی، این گزارش را برای موسسه ماکس پلانک در روستوک (آلمان) تهیه کرد


کلمات دیگر: