1. somewhere about ten o'clock
وقتی در حدود ساعت ده
2. somewhere between five and six million voters
تقریبا بین پنج و شش میلیون رای دهنده
3. go somewhere else
برو جای دیگر.
4. get somewhere
موفق شدن،به جایی رسیدن
5. buried away somewhere in the third chapter was an account of their meeting
شرح ملاقات آنها در فصل سوم کتاب در جایی دور از دید قرار داشت.
6. jaffar lives somewhere in london
جعفر یک جایی در لندن زندگی می کند.
7. he went to somewhere in france
به جایی در فرانسه رفت.
8. he had already seen the name somewhere in his readings
ضمن مطالعات خود قبلا این نام را در جایی دیده بود.
9. Can he fix us up with somewhere to stay?
[ترجمه ترگمان]می تونه ما رو جایی برسونه که بمونیم؟
[ترجمه گوگل]آیا می تواند ما را به جایی برساند تا بماند؟
10. The factory is in Leeds or somewhere thereabouts.
[ترجمه ترگمان]کارخانه در (لیدز)یا جایی در همین حوالی است
[ترجمه گوگل]این کارخانه در لیدز یا در جایی از آن قرار دارد
11. She needs to find somewhere to live.
[ترجمه nima] او نیازمند پیدا کردن جایی برای زندگی است.
[ترجمه ترگمان]اون باید یه جایی برای زندگی پیدا کنه
[ترجمه گوگل]او باید جایی برای زندگی پیدا کند
12. I've got a feeling I've seen him before somewhere.
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم قبل از یک جایی او را دیده ام
[ترجمه گوگل]احساس کردم که او را قبل از جایی دیدم
13. She could hear music playing somewhere.
[ترجمه ترگمان]می توانست صدای موسیقی را در جایی بشنود
[ترجمه گوگل]او می تواند موسیقی را در جایی پخش کند
14. He lives somewhere in the neighborhood of the station.
[ترجمه ترگمان]یه جایی تو محله the زندگی میکنه
[ترجمه گوگل]او در جایی از محله ایستگاه زندگی می کند
15. We went to find somewhere cool and shady to have a drink.
[ترجمه ترگمان]رفتیم یه جای خنک پیدا کنیم و یه نوشیدنی بخوریم
[ترجمه گوگل]ما رفتیم برای پیدا کردن جایی که خنک و سایه دار باشد تا یک نوشیدنی داشته باشیم
16. We scoured the area for somewhere to pitch our tent.
[ترجمه ترگمان]ما محوطه رو گشتیم تا tent رو درست کنیم
[ترجمه گوگل]ما منطقه را به جایی می بردیم تا چادرمان را بچرخانیم
17. He's scouting about/around for somewhere better to live.
[ترجمه ترگمان]او در اطراف \/ اطراف گشت زنی می کند تا زندگی بهتری برای زندگی داشته باشد
[ترجمه گوگل]او برای جایی بهتر زندگی می کند
18. I've already looked there-it must be somewhere else.
[ترجمه ترگمان]قبلا به آنجا نگاه کرده ام، باید جای دیگری باشد
[ترجمه گوگل]من قبلا نگاه کردم - باید جایی دیگر باشد