کلمه جو
صفحه اصلی

corrugate


معنی : چین دادن، راه راه کردن، موج دار کردن
معانی دیگر : موجدار کردن یا شدن، شیاردار کردن یا شدن، زنبوری کردن یا شدن، آجدار کردن یا شدن

انگلیسی به فارسی

چین دادن، موجدار کردن، راه‌راه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: corrugates, corrugating, corrugated
• : تعریف: to shape or bend or become shaped or bent into parallel, wavelike ridges and grooves.
مشابه: ridge

- After the cardboard is corrugated, it is a much stronger material.
[ترجمه ترگمان] بعد از این که این مقوا موجدار است، این یک ماده بسیار قوی تر است
[ترجمه گوگل] پس از آنکه کارتن موج دار می باشد، مواد بسیار قوی تر است
صفت ( adjective )
• : تعریف: shaped or bent into parallel ridges and grooves; wrinkled or furrowed.

• form corresponding ridges or wrinkles (in paper, cardboard, earth, etc.); become corrugated

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] موجدار، شیاردار به برجستگی ها یا پشته های بر روی دانه های گرده گویند که دارای بیرون زدگی های شعاعی یا برآمدگی هایی است که نشان دهنده یک ظاهر چین خورده یا موجدار است (شودی و اسکات – 1969 – ص 25).
[نساجی] چروک کردن - چین دادن

مترادف و متضاد

چین دادن (فعل)
quill, shirr, wrinkle, furbelow, corrugate

راه راه کردن (فعل)
stripe, corrugate, wale

موج دار کردن (فعل)
crisp, corrugate, undulate, wimple

جملات نمونه

1. The front wall is made of corrugated steel.
[ترجمه ترگمان]دیوار جلویی از فولاد چین دار ساخته شده است
[ترجمه گوگل]دیوار جلو از فولاد ضد زنگ ساخته شده است

2. The wind corrugates the surface of the sea.
[ترجمه ترگمان]باد سطح دریا را فرو می ریزد
[ترجمه گوگل]باد موجب سطح دریا می شود

3. The building is roofed entirely with translucent corrugated plastic.
[ترجمه ترگمان]ساختمان به طور کامل با پلاستیک چین دار پوشانده شده است
[ترجمه گوگل]این ساختمان به طور کامل با پلاستیکی موجدار شفاف سقف دارد

4. Sheets of corrugated iron are often used for temporary roofs and fences.
[ترجمه ترگمان]ورقه های آهن چین دار اغلب برای پشت بام های موقتی و حصارها مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]ورق های آهن ریخته گری اغلب برای سقف های موقت و نرده ها استفاده می شود

5. According the regulations the corrugated iron sheets lap 10 centimetres over each other.
[ترجمه ترگمان]طبق مقررات ورقه های آهن چین دار ۱۰ سانتی متر بالاتر از هم قرار دارند
[ترجمه گوگل]با توجه به مقررات، ورقهای آهن ریخته گری 10 سانتیمتر از یکدیگر قرار می گیرند

6. His brow corrugated with the effort of thinking.
[ترجمه ترگمان]ابروهایش را درهم کشید و سعی کرد به فکر کردن باشد
[ترجمه گوگل]ابروش با تلاش تفکر بافته شده است

7. The roof is made from sheets of corrugated iron.
[ترجمه ترگمان]سقف از ورقه های آهن ساخته شده است
[ترجمه گوگل]سقف از ورقهای آهن ریخته شده ساخته شده است

8. It was made of corrugated metal and wooden beams and had scores of windows that could be broken but not shattered.
[ترجمه ترگمان]از کرکره آهنی و تیره ای چوبی ساخته شده بود و ده ها پنجره داشت که ممکن بود شکسته باشد، اما خرد نشده بود
[ترجمه گوگل]این ساخته شده از فلز راه راه و تیرهای چوبی بود و دارای نمرات ویندوز که می تواند شکسته شود، اما نه تقسیم شده است

9. I fancied that except for a few corrugated iron roofs it still looked the same as when he had been here.
[ترجمه ترگمان]تصور کردم که به جز چند تا سقف آهنی هم مثل وقتی که به اینجا آمده بود، همچنان به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]من تصور می کردم که به استثنای چند سقف آهن ریخته گری، آن ها هنوز همانند زمانی بود که در اینجا بوده اند

10. Smoothing planes are available with smooth or corrugated bases, and the blade is fully adjustable.
[ترجمه ترگمان]صفحات هموار با پایه های صیقلی یا موجدار در دسترس هستند و تیغه به طور کامل قابل تنظیم می باشد
[ترجمه گوگل]هواپیما های صاف با پایه های صاف و سفارشی در دسترس هستند و تیغه کاملا قابل تنظیم است

11. Their planking was patched with corrugated iron, their roofs shingled with flattened tin cans.
[ترجمه ترگمان]تخته های آن با آهن آهنی فرش شده بود و پشت بام های آن با قوطی حلبی ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]انباشته شدن آنها با آهن ریگ شده بود، سقف های آنها با قوطی های قلع مسطح پوشیده شده بود

12. On the brown walls of corrugated metal a plaque commemorated it as the former home of James Fenimore Cooper.
[ترجمه ترگمان]روی دیواره ای قهوه ای of، یک پلاک آن را به عنوان خانه سابق جیمز Fenimore کوپر یاد می کند
[ترجمه گوگل]بر روی دیوارهای قهوه ای از فلز راه راه پلاک آن را به عنوان خانه سابق جیمز Fenimore کوپر جشن گرفت

13. Instead, they are either covered with a corrugated iron roof or are in the street.
[ترجمه ترگمان]در عوض، آن ها یا با یک سقف آهنی چین دار پوشانده شده اند یا در خیابان قرار دارند
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها با یک سقف آهن ریخته شده یا در خیابان قرار می گیرند

14. Replacing the usual concrete web with the corrugate steel web in the upper part construction of bridges can both reduce the dead weight of beams and bring the function of all materials into full play.
[ترجمه ترگمان]جایگزینی شبکه بتونی معمول با شبکه فولادی corrugate در قسمت بالای پل ها هم می تواند وزن مرده تیرها را کاهش داده و عملکرد تمام مواد را به طور کامل به نمایش بگذارد
[ترجمه گوگل]جایگزینی وبسایتی بتنی معمولی با ورق فولادی قرقره در بخش بالایی ساخت پل ها می تواند هر دو وزن مرده را کاهش دهد و تمام مواد را به طور کامل بازی کند

15. Reasonable but actually, guarantees not corrugate when sewing the thin material, and not broken line when sewing the thick ones.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت مستدل و مستدل وجود دارد، اما در هنگام دوخت و دوز مواد اولیه، هیچ تضمینی وجود ندارد و در هنگام دوختن نوارهای ضخیم، خط شکسته نشده است
[ترجمه گوگل]منطقی است اما در واقع، زمانی که دوختن مواد نازک را انجام می دهد، قرنیه را تضمین نمی کند، در حالی که دوختن ضخامت آن ها، خط شکسته ای نیست

corrugated sheet

ورق آهن آج‌دار


پیشنهاد کاربران

corrugate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: چین دار 1
تعریف: ویژگی سطحی پوشیده از برآمدگی های موازی و عموماً قوسی یا موج دار که با خطوط فرورفته و عمیق از یکدیگر جدا می شوند و ظاهری چروکیده دارند


کلمات دیگر: