کلمه جو
صفحه اصلی

overpay


اضافه پرداخت کردن، (به کسی) زیادی پول دادن، فزون پردازی کردن، فزون پردازی کردن به قیمت گران خریدن

انگلیسی به فارسی

بازپرداخت کنید


اضافه پرداخت کردن، (به کسی) زیادی پول دادن، فزون پردازی کردن


به قیمت گران خریدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: combined form of pay.

• pay too much; give a salary that is too high

جملات نمونه

1. They don't exactly overpay their work - force.
[ترجمه ترگمان]آن ها دقیقا به زور کار خود را انجام نمی دهند
[ترجمه گوگل]آنها دقیقا کارشان را بیش از حد نمیکنند - نیرویی نیستند

2. Management has to make sure it does not overpay its staff.
[ترجمه ترگمان]مدیریت باید اطمینان حاصل کند که کارکنان خود را تحت تاثیر قرار نداده است
[ترجمه گوگل]مدیریت باید اطمینان حاصل کند که کارکنان آن را پرداخت نمی کنند

3. Most big companies continue to overpay their top executives.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های بزرگ به overpay مدیران ارشد خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]اکثر شرکت های بزرگ همچنان مدیران ارشد خود را بیش از حد پرداخت می کنند

4. The scheme will overpay some lawyers and underpay others.
[ترجمه ترگمان]این طرح برخی وکلا و underpay تن دیگر را به خود اختصاص خواهد داد
[ترجمه گوگل]این طرح بعضی از حقوقدانان را بیش از حد پرداخت می کند و دیگران را زیر پا می گذارد

5. We overpay the invoice by $ 24
[ترجمه ترگمان]ما فاکتور را ۲۴ دلار تخمین زدیم
[ترجمه گوگل]ما مبلغ 24 دلار را پرداخت می کنیم

6. Unnerving because if you mess up, you could overpay or face an audit.
[ترجمه ترگمان]چون اگر گند بزنی تو میتونی به صورت حسابش برسی
[ترجمه گوگل]از بین بردن، زیرا اگر شما از بین بردن، شما می توانید بیش از حد و یا با حسابرسی مواجه شوید

7. The current account mortgage lets you overpay and underpay and there are no penalties.
[ترجمه ترگمان]وام مسکن فعلی به شما این امکان را می دهد که overpay و underpay را رها کنید و هیچ مجازاتی وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]وام مسکن حساب جاری شما اجازه می دهد تا شما را بیش از حد و کم هزینه و هیچ مجازات وجود دارد

8. And Pima County will still overpay the same lobbyists to be in Phoenix.
[ترجمه ترگمان]و بخش پیما هنوز هم همان تبلیغ کنندگان را در فونیکس برگزار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]و Pima County هنوز هم لابی های مشابه را در Phoenix خواهد پرداخت

9. Absurdly, it makes shoppers overpay farmers to grow too much food.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این امر خریداران را وادار می کند تا غذای زیادی پرورش دهند
[ترجمه گوگل]بدیهی است، خریداران می توانند کشاورزان را بیش از حد افزایش دهند تا غذای بیش از حد تولید کنند

10. Without appraisal I risk to overpay.
[ترجمه ترگمان]بدون ارزیابی، من ریسک می کنم
[ترجمه گوگل]بدون ارزیابی، من بیش از حد هزینه می کنم

11. The worry was that the government would overpay enriching shareholders in the banks at taxpayers'expense.
[ترجمه ترگمان]نگرانی این بود که دولت می توانست سهامداران را در بانک ها به هزینه مالیات دهندگان ثروتمند کند
[ترجمه گوگل]نگرانی این بود که دولت سرمایه گذاران غنی را در بانک ها در هزینه های مالیات دهندگان غرق می کند

12. If I overpay I won'tto make a profit in the future.
[ترجمه ترگمان]اگر فکر کنم که در آینده سود نخواهم برد
[ترجمه گوگل]اگر من بیش از حد هزینه کنم، من در آینده به سود خود نخواهم رسید

13. Businesspeople who use the per diem rule get into trouble because they overpay per diem rates.
[ترجمه ترگمان]کسانی که به ازای هر چهار دست روزانه از the استفاده می کنند به دردسر می افتند چون به ازای هر diem
[ترجمه گوگل]افراد کسب و کار که از قوانین روزمره استفاده می کنند به دلیل مشکلاتی که در هر دوام می پردازند دچار مشکل می شوند

14. Moreover, surveyors are sometimes pressurised by the subcontractor to overpay, particularly when output has been restricted during adverse weather conditions.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، surveyors گاهی توسط پیمان کار فرعی به overpay تحت فشار قرار می گیرند، به خصوص هنگامی که خروجی در طول شرایط نامساعد آب و هوا محدود شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بعضی از ناظران گاهی اوقات تحت فشار قراردادن قراردادی قراردادی، به ویژه هنگامی که خروجی در شرایط آب و هوایی مناسبی محدود شده است

پیشنهاد کاربران

زیاد از حد به کسی پول دادن
He gave me 50 Dollars
He overpaid : زیاد بهت پول داده


کلمات دیگر: