کلمه جو
صفحه اصلی

wash one's hands of


(نسبت به چیزی) از خود سلب مسئولیت کردن، از ادامه ی کاری خودداری کردن، دست از کاری شستن

پیشنهاد کاربران

و اگر درانتها ضمیر مفعولی بیاد " دیگه با کسی کاری نداشتن" اصطلاح محاوره ای فارسی بع معنی "دیگه اهمیت ندادن به شخصی و او را به حال خود واگذاردن"

I've washed my hands of you.

دیگه کاری به کارت ندارم !


کلمات دیگر: