(نسبت به چیزی) از خود سلب مسئولیت کردن، از ادامه ی کاری خودداری کردن، دست از کاری شستن
wash one's hands of
(نسبت به چیزی) از خود سلب مسئولیت کردن، از ادامه ی کاری خودداری کردن، دست از کاری شستن
پیشنهاد کاربران
و اگر درانتها ضمیر مفعولی بیاد " دیگه با کسی کاری نداشتن" اصطلاح محاوره ای فارسی بع معنی "دیگه اهمیت ندادن به شخصی و او را به حال خود واگذاردن"
I've washed my hands of you.
دیگه کاری به کارت ندارم !
I've washed my hands of you.
دیگه کاری به کارت ندارم !
کلمات دیگر: