کلمه جو
صفحه اصلی

amateurism


معنی : دوستاری
معانی دیگر : غیر حرفه ای، ناپیشه کاری، اشتغال هنر بخاطر ذوق نه برای امرار معاش

انگلیسی به فارسی

دوستاری، اشتغال هنر به‌خاطر ذوق نه برای امرار معاش


آماتور بودن، دوستاری


انگلیسی به انگلیسی

• amateurish performance; inexperience, incompetence

مترادف و متضاد

دوستاری (اسم)
amateurism

جملات نمونه

The idea of amateurism is still supported by many.

این عقیده که ورزشکاران باید دوستار باشند، هنوز طرفداران زیادی دارد.


1. the idea of amateurism is still supported by many
این عقیده که ورزشکاران باید دوستار باشند هنوز طرفداران زیادی دارد.

2. He is a staunch supporter of amateurism.
[ترجمه ترگمان]او یکی از حامیان سرسخت of است
[ترجمه گوگل]او طرفدار قوی آماتورگری است

3. New regulations on amateurism allow payment for promotional work.
[ترجمه ترگمان]مقررات جدید در مورد amateurism مجاز به پرداخت برای کار تبلیغاتی هستند
[ترجمه گوگل]مقررات جدید در زمینه آماتور بودن اجازه پرداخت هزینه های تبلیغاتی را می دهد

4. Amateurism, on a respirator at the time, had been compromised.
[ترجمه ترگمان]amateurism، در زمان تنفس مصنوعی، لو رفته بود
[ترجمه گوگل]آماتوریسم، در آن زمان در معرض تنفس بود، به خطر افتاده بود

5. Nineteenth-century amateurism has been stood on its head.
[ترجمه ترگمان]amateurism قرن ۱۸ روی سرش وایستاده بود
[ترجمه گوگل]آماتور گرایی قرن نوزدهم بر سر آن ایستاده است

6. Amateurism provided a bridge between the old world of aristocratic values and the new one of bourgeois exertion and competitiveness.
[ترجمه ترگمان]amateurism پلی بین دنیای قدیم ارزش های اشرافی و رقابت بین طبقه اشرافی و رقابتی بودن فراهم کرد
[ترجمه گوگل]آماتوریسم یک پل بین دنیای قدیم ارزش های اشرافی و یک نوع جدیدی از فشار و رقابت بورژوایی ایجاد کرد

7. Lu Xun's thought on amateurism makes it clear to us that intellectuals should actively show concern for the development of the whole nation and the world.
[ترجمه ترگمان]تفکر لو شون در مورد amateurism باعث می شود تا ما روشن کنیم که روشنفکران به طور فعال نگرانی را برای توسعه کل کشور و جهان نشان می دهند
[ترجمه گوگل]اندیشه لو سون در مورد آماتور بودن ما را روشن می سازد که روشنفکران باید به طور فعال در مورد توسعه کل ملت و جهان نگرانی داشته باشند

8. Even then, the concept of amateurism, for which there were no rules in ancient times, and the zeal for the competitive spirit were often sacrificed for the more selfish materialistic considerations.
[ترجمه ترگمان]حتی در آن زمان، مفهوم amateurism، که در روزگار باستان فاقد قواعد بود، و شور و شوق برای روح رقابت اغلب برای ملاحظات مادی خودخواهانه بیشتر قربانی می شد
[ترجمه گوگل]حتی پس از آن، مفهوم آماتورگری، که در دوران باستان هیچ قاعده ای وجود نداشت و مشتاقانه برای روح رقابت، اغلب برای ملاحظات مادی گرایانه تر خودخواهانه قربانی می شد

9. Amateurism is a brand new perspective and an effective mode to represent intellectuals. Literary criticism should be rooted in secularism.
[ترجمه ترگمان]amateurism یک دیدگاه جدید از برند و یک روش موثر برای نمایش روشنفکران است نقد ادبی باید در سکولاریسم وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]آماتوریسم چشم انداز نام تجاری جدید و حالت موثر برای نشان دادن روشنفکران است انتقاد ادبی باید در سکولاریسم ریشه داشته باشد

10. After Sarah Palin, amateurism has become a Tea Party hallmark.
[ترجمه ترگمان]بعد از سارا پالین، amateurism یک مشخصه تی پارتی شده است
[ترجمه گوگل]پس از سارا پیلین، آماتور بودن به یک نشانه چای تبدیل شده است

11. No wonder so many sports fans blame television and corporate cash for the erosion of amateurism and the endless drug scandals.
[ترجمه ترگمان]تعجبی ندارد که بسیاری از طرفداران ورزش تلویزیون و پول نقد شرکت را بابت فرسایش of و رسوایی های بی پایان مواد مخدر سرزنش می کنند
[ترجمه گوگل]جای تعجب نیست که بسیاری از طرفداران ورزشی سرزنش تلویزیون و شرکت های نقدی را برای فرسایش آماتورایی و رسوایی های مواد مخدر بی پایان

12. Professional athletes were fully embraced, finally ending the tradition of amateurism at the games.
[ترجمه ترگمان]ورزش کاران حرفه ای به طور کامل در آغوش گرفته شدند و در نهایت به سنت of در این بازی ها پایان دادند
[ترجمه گوگل]ورزشکاران حرفه ای به طور کامل پذیرفته شدند، و در نهایت سنت آماتورایی را در بازی ها متوقف کردند

13. Soon after his election, Samaranch worked towards the abolition of amateurism at the Olympic Games.
[ترجمه ترگمان]اندکی پس از انتخابات، Samaranch به سمت لغو of در بازی های المپیک کار کرد
[ترجمه گوگل]به زودی پس از انتخابات او، سامارامچ در زمینه بازی های المپیک برای از بین بردن آماتورایی کار می کرد

14. He lost his Olympic titles after it was found he was paid for playing two seasons of semi-professional baseball before competing in the Olympics, thus violating the amateurism rules.
[ترجمه ترگمان]او پس از اینکه مشخص شد برای بازی دو فصل از بیسبال نیمه حرفه ای پیش از رقابت در المپیک پرداخت شده است، عناوین المپیک خود را از دست داد و بدین ترتیب قوانین amateurism را نقض کرد
[ترجمه گوگل]او بعد از اینکه متوجه شد که دو فصل نیمه حرفه ای بسکتبال قبل از رقابت در بازی های المپیک بازی می کرد، عنوان قهرمانی المپیک خود را از دست داد بنابراین نقض قوانین آماتوریسم بود

پیشنهاد کاربران

ناشی گری


کلمات دیگر: