کلمه جو
صفحه اصلی

profanity


معنی : کفر، ناسزا، کفر گویی، بی حرمتی بمقدسات
معانی دیگر : کفر آمیزی، بی حرمتی

انگلیسی به فارسی

کفر، بی حرمتی بمقدسات، کفر گویی، ناسزا


فساد، ناسزا، کفر، کفر گویی، بی حرمتی بمقدسات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: profanities
(1) تعریف: vulgar, obscene, or irreverent language, or the use thereof; cursing or a curse.
مترادف: blasphemy, curse, cussing, dirt, oath
مشابه: billingsgate, expletive, filth, insult, irreverence, obscenity, smut, vulgarism, vulgarity

(2) تعریف: the state or quality of being profane; sacrilege.
مترادف: blasphemy, sacrilege
مشابه: heresy, impiety, insult, irreverence, obscenity, ribaldry, ungodliness, vulgarity

• crudeness, vulgarity; obscenity; desecration of the holy; abomination, shameful act

مترادف و متضاد

کفر (اسم)
heresy, atheism, blasphemy, infidelity, profanity

ناسزا (اسم)
swearword, swear, blasphemy, profanity, malison

کفر گویی (اسم)
profanation, swearword, profanity

بی حرمتی به مقدسات (اسم)
profanity

foul language


Synonyms: abuse, blasphemy, curse, cursing, cuss, cuss word, dirty language, dirty name, dirty word, execration, four-letter word, impiety, imprecation, irreverence, malediction, no-no, obscenity, profaneness, sacrilege, swearing, swearword, taboo


Antonyms: clean language


جملات نمونه

1. To desecrate a holy spring is considered profanity.
[ترجمه ترگمان]بی حرمتی به یک بهار مقدس توهین به مقدسات تلقی می شود
[ترجمه گوگل]برای تخریب یک بهشت ​​مقدس، غبطه خوردن است

2. His profanity was unimaginative.
[ترجمه ترگمان] کفر اون بی خیالش بود
[ترجمه گوگل]غرور او غرورآفرین بود

3. Shakespeare wrote Elizabethan profanity into his plays.
[ترجمه ترگمان]شکسپیر profanity عصر الیزابت را به نمایشنامه های خود نوشت
[ترجمه گوگل]شکسپیر عصبانیت الیزابت را به نمایشنامه هایش نوشت

4. It was part prayer, part profanity.
[ترجمه ترگمان]این دعا بخشی از دعا بود
[ترجمه گوگل]این بخشی از دعا بود، بخشی از بدبختی بود

5. He knew far more profanity than Scripture, and used and enjoyed it more.
[ترجمه ترگمان]او از کتاب مقدس بیش از کتاب مقدس آگاهی داشت و از آن بیشتر لذت می برد
[ترجمه گوگل]او بیشتر فریبکارانه نسبت به کتاب مقدس می دانست و بیشتر از آن استفاده می کرد و از آن لذت می برد

6. The County will not permit any nudity or profanity by any of the performers during this concert.
[ترجمه ترگمان]این شهرستان به هیچ یک از بازیگران این کنسرت هیچ برهنگی یا ناسزا نمی دهد
[ترجمه گوگل]در هر کنسرت، هیچ یک از اعضای حاضر در این کنسرت هیچ برهنگی یا فحاشی را نمی پذیرد

7. Contains war carnage, profanity and protracted suffering.
[ترجمه ترگمان]کشتار جنگی، کشتار و کشتار طولانی
[ترجمه گوگل]شامل قتل عام جنگ، غبطه خوردن و رنج طولانی مدت است

8. There will be no profanity or name-calling in this classroom.
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه ناسزا یا name در این کلاس وجود نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]در این کلاس هیچ فریبنده یا نامزدی وجود نخواهد داشت

9. We need new profanity because familiar profanity has lost its punch.
[ترجمه ترگمان]ما به کفرگویی جدیدی نیاز داریم زیرا بیحرمتی به مقدسات آن ها را از دست داده است
[ترجمه گوگل]ما نیازمند بدبختی جدید هستیم؛ زیرا فانتزی آشنا پانچ را از دست داده است

10. Freed in the slipstream of profanity, it took wing.
[ترجمه ترگمان]، در حال تعقیب کردن از شر فحش بال بال زد
[ترجمه گوگل]آزاد شد در دامنه غرور، آن را بال بالایی گرفت

11. Rory : Excuse me, but we don't tolerate profanity.
[ترجمه ترگمان]رو ری: ببخشید، اما ما نمی توانیم کفر و کفر را تحمل کنیم
[ترجمه گوگل]روری، ببخشید، اما ما غرور را تحمل نمی کنیم

12. Jennifer:Please watch your profanity, preppie.
[ترجمه ترگمان]جنیفر: لطفا profanity را تماشا کنید
[ترجمه گوگل]جنیفر لطفا غرغر خود را، preppie تماشا کنید

13. You no longer spout profanity when talking about sitting while drunk.
[ترجمه ترگمان]تو دیگه وقتی در مورد نشستن در مورد نوشیدن حرف می زنی دیگه profanity نیست
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت از نشستن در حالی که مست بود، دیگر فریب خوردن را فراموش نکنید

14. They use a little profanity sometimes.
[ترجمه ترگمان] بعضی وقتا از یه سری فحش هم استفاده میکنن
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات از کمی بدبختی استفاده می کنند

15. Learn how profanity can enhance your monologue in this free video clip from a professional theater director.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه ناسزا گفتن می تواند باعث افزایش سخنرانی خود در این کلیپ ویدئویی رایگان از کارگردان حرفه ای شود
[ترجمه گوگل]بدانید که چگونه غرور و ناتوانی شما می تواند در یک کلیپ ویدئویی رایگان از یک کارگردان حرفه ای تئاتر شما را تقویت کند

پیشنهاد کاربران

بددهانی

بد دهانی - ناسزا - هتاکی - ادبیات زشت - فحش و کفر

noun
1 [noncount] :
🔴offensive language
◀️The comic uses too much profanity
◀️My mom will not tolerate profanity
◀️ Chinese Mandarin Profanity

2 [count] :
🔴an offensive word
◀️I have never heard my father utter a single profanity

— usually plural
◀️The song is filled with profanities

کفر گویی، بی حرمتی بمقدسات


کلمات دیگر: