1. a confirmed bachelor
مردی که به تجرد خو گرفته است
2. he confirmed the rumors about his resignation
او شایعات مربوط به استعفای خود راتایید کرد.
3. he was confirmed in a small catholic church
او در یک کلیسای کوچک کاتولیک به عضویت درآمد.
4. the parliament confirmed his appointment
مجلس انتصاب او راتصویب کرد.
5. my suspicion was confirmed
سوظن من درست درآمد.
6. the testimony of that great geologist confirmed the new theory
گواهی آن زمین شناس بزرگ فرضیه ی جدید را تایید کرد.
7. My suspicions were confirmed when police raided the property.
[ترجمه ترگمان]بدگمانی من زمانی تایید شد که پلیس به این ملک یورش برد
[ترجمه گوگل]وقتی پلیس به اموال حمله کرد، سوء ظن های من تایید شد
8. The results of the experiment confirmed their predictions.
[ترجمه ترگمان]نتایج این آزمایش پیش بینی های آن ها را تایید کرد
[ترجمه گوگل]نتایج آزمایشات پیش بینی های خود را تایید کردند
9. The doctor's report confirmed our worst fears.
[ترجمه ترگمان]گزارش پزشک بدترین ترس ما را تایید کرد
[ترجمه گوگل]گزارش دکتر، بدترین ترس ما را تایید کرد
10. It has been confirmed that Lewis's next fight will be against Bruno.
[ترجمه ترگمان]تایید شده است که جنگ بعدی لوییس علیه برونو خواهد بود
[ترجمه گوگل]تأیید شده است که مبارزه بعدی لوئیس بر خلاف برونو خواهد بود
11. Brain scans have confirmed that the disease is in remission.
[ترجمه ترگمان]اسکن مغزی تایید کرده است که این بیماری در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]اسکن مغز تایید کرده است که بیماری در حال بهبودی است
12. X-rays have confirmed that he has not broken any bones.
[ترجمه tahoora] اشعه ایکس تایید کرد ک او هیچ استخوان شکسته ای ندارد
[ترجمه ترگمان]اشعه ایکس تایید کرده اند که او هیچ استخوانی را نشکسته است
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس تایید کرده است که او هیچ استخوانی را شکسته است
13. The Post Office has confirmed that up to fifteen thousand jobs could be lost.
[ترجمه ترگمان]اداره پست تایید کرده است که تا ۱۵ هزار شغل را می توان از دست داد
[ترجمه گوگل]اداره پست تایید کرده است که تا پانزده هزار شغل می تواند از بین برود
14. Flights should be confirmed 48 hours before departure.
[ترجمه ترگمان]پروازها باید قبل از حرکت باید ۴۸ ساعت قبل از رفتن تایید شوند
[ترجمه گوگل]پروازهای باید 48 ساعت قبل از خروج تایید شود
15. What she said confirmed my worst fears .
[ترجمه ترگمان] چیزی که اون گفت بدترین ترس - م رو تایید کرد
[ترجمه گوگل]آنچه که او گفت، بدترین ترس من را تایید کرد