کلمه جو
صفحه اصلی

purified


معنی : پالاینده
معانی دیگر : صاف کرده، پالوده، صاف شده، تصفیه شده، پاک کرده

انگلیسی به فارسی

تصفیه شده، پالاینده


دیکشنری تخصصی

[نساجی] خالص شده - تصفیه شده

مترادف و متضاد

پالاینده (صفت)
purified

جملات نمونه

1. purified water
آب تصفیه شده

2. Water is purified by passing through rock.
[ترجمه ترگمان]اب با عبور از سنگ تصفیه می شود
[ترجمه گوگل]آب را با عبور از سنگ پاک می کند

3. This salt has been purified for use in medicine.
[ترجمه ترگمان]این نمک برای مصرف در پزشکی تصفیه شده است
[ترجمه گوگل]این نمک برای استفاده در پزشکی تمیز شده است

4. Water can be purified by boiling for five minutes.
[ترجمه ترگمان]اب را می توان با جوش دادن به مدت پنج دقیقه تصفیه کرد
[ترجمه گوگل]آب را می توان با جوشاندن به مدت پنج دقیقه خالص سازی نمود

5. The soil has to be purified of all bacteria.
[ترجمه ترگمان]خاک باید از همه باکتری ها تصفیه شود
[ترجمه گوگل]خاک باید از تمام باکتری ها پاک شود

6. The statue was ritually bathed and purified.
[ترجمه ترگمان]مجسمه به صورت مذهبی حمام می کرد و تصفیه می شد
[ترجمه گوگل]مجسمه به شدت شسته و تمیز بود

7. No one has been able to create purified prions in a system that would rule out the presence of viruses.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس قادر به ایجاد prions خالص در سیستمی نبوده است که وجود ویروس ها را کنترل کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس قادر به ایجاد prions خالص در یک سیستم است که مانع حضور ویروس ها می شود

8. He purified the substance to be tested.
[ترجمه ترگمان]او مواد را تصفیه کرد تا مورد آزمایش قرار گیرد
[ترجمه گوگل]او مواد مورد آزمایش را تصفیه کرد

9. Indeed, purified antigen-specific B lymphocytes from HIV-1-infected patients can be activated invitro by HIV-1 antigens to secrete cytokines and immunoglobulins.
[ترجمه ترگمان]در واقع، آنتی ژن نوع B ویژه purified از بیماران مبتلا به ویروس HIV - ۱، علاوه بر آنتی ژن توسط گروه HIV - ۱، invitro ترشح می کند تا cytokines و immunoglobulins ترشح کند
[ترجمه گوگل]در واقع، لنفوسیت های اختصاصی آنتی ژن اختصاصی B از بیماران مبتلا به HIV-1 می توانند invitro توسط آنتی ژن های HIV-1 فعال شوند تا از سیتوکین ها و ایمونوگلوبولین های ترشح کنند

10. Studies on purified rat sciatic nerve Schwann cells have shown that proliferation invitro depends on mitogenic factors.
[ترجمه ترگمان]مطالعات انجام شده بر روی سلول های عصبی purified و سلول های عصبی نشان داده اند که علاوه بر این، علاوه بر عوامل mitogenic، علاوه بر این، به عوامل mitogenic بستگی دارد
[ترجمه گوگل]مطالعات بر روی عصب سیاتیک خالص سلول های Schwann نشان داده است که invitro proliferation به عوامل مختلفی بستگی دارد

11. Only purified water is used.
[ترجمه ترگمان]فقط آب خالص مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]فقط آب خالص استفاده می شود

12. The double-stranded oligonucleotide was then purified by polyacrylamide gel electrophoresis.
[ترجمه ترگمان]oligonucleotide دو رشته ای با الکتروفورز ژل polyacrylamide خالص شد
[ترجمه گوگل]الیگونوکلئوتید دو رشته سپس با الکتروفورز ژل پلی آکریل آمید خالص شد

13. The resulting crude cell suspension is purified using a Ficoll-Hypaque gradient and resuspended in culture medium.
[ترجمه ترگمان]سوسپانسیون سلولی حاصل با استفاده از شیب Ficoll - Hypaque و resuspended در محیط کشت خالص شد
[ترجمه گوگل]سوسپانسیون حاصل از خلوص خالص با استفاده از شیار Ficoll-Hypaque خالص شده و در محیط کشت دوباره مجددا تزریق گردید

14. But a highly purified oil found in salmon, sardines and mackerel can shrink solid tumours and stop the weight loss.
[ترجمه ترگمان]اما یک روغن بسیار خالص که در ماهی آزاد یافت می شود، ماهی قزل آلا و ماهی خال می تواند تومورهای جامد را کوچک کند و کاهش وزن را متوقف کند
[ترجمه گوگل]اما یک روغن بسیار خالص موجود در ماهی قزل آلا، ساردین ها و ماهی خال مخالی می تواند توده های جامد را کاهش دهد و از دست دادن وزن جلوگیری کند

15. It provides a good mix for Reverse Osmosis purified water.
[ترجمه ترگمان]آن ترکیبی خوب از آب خالص Osmosis معکوس را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این مخلوط خوبی برای آب تصفیه شده اسمز معکوس است

پیشنهاد کاربران

خالص شده

purified ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خالص‏شده
تعریف: ماده‏ای که ترکیبات نامطلوب و آلاینده‏ها از آن حذف شده‏اند


کلمات دیگر: