کلمه جو
صفحه اصلی

purulent


معنی : چرکی، خود فروش، چرک دار
معانی دیگر : چرکین، شوخناک، (زخم و غیره) چرک دار، چرک کرده

انگلیسی به فارسی

چرک دار، چرکی


گلودرد، چرکی، چرک دار، خود فروش


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: purulently (adv.)
• : تعریف: characterized by the presence or discharge of pus.

• full of pus, secreting a greenish-white fluid from an infection

دیکشنری تخصصی

[نساجی] کثیف - چرکی

مترادف و متضاد

چرکی (صفت)
addle, purulent, suppurative, septic, pussy

خود فروش (صفت)
purulent, ostentatious, venal, prostitute, bribable, hireling, rotten-hearted, swollen-headed, top-lofty

چرک دار (صفت)
purulent, suppurative, pussy

جملات نمونه

1. Ear infections with a bloody, purulent, cheesy smelling discharge and sticking pains.
[ترجمه ترگمان]عفونت گوش با بوی چرک و چرک و متعفن و درد و رنجی که از آن بیرون می زند، از بین می رود
[ترجمه گوگل]عفونت های گوش با خونریزی، گلودرد، تخلیه بوی شیرین و چسبندگی درد

2. Ear infections with a purulent discharge, itching and noises in the ears; eustachian catarrh.
[ترجمه ترگمان]عفونت های گوش با تخلیه purulent، خارش و سر و صدا در گوش ها؛ eustachian catarrh
[ترجمه گوگل]عفونت های گوش با تخلیه کتف، خارش و سر و صدا در گوش؛ catarrh eustachian

3. A history of purulent nasal discharge may be obtained in headaches resulting from sinus disease.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه تخلیه بینی ممکن است در سردرد ناشی از بیماری سینوزیت به دست آید
[ترجمه گوگل]تاریخچه تخلیه بینی فورا ممکن است در سردرد ناشی از بیماری سینوس به دست آید

4. Coryza may be acrid and purulent or a bloody discharge.
[ترجمه ترگمان]ممکن است خشک و چرک یا چرک باشد
[ترجمه گوگل]کوریزا ممکن است خارش و خونریزی یا تخلیه خونریزی داشته باشد

5. There may be a purulent discharge too.
[ترجمه ترگمان]ممکن است تخلیه purulent نیز وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است یک تخلیه پالس وجود داشته باشد

6. Infection Purulent infection of the cervical muscle planes can occur, the infection usually originating from foci in pharynx or mouth.
[ترجمه ترگمان]عفونت purulent عفونت ماهیچه گردنی می تواند رخ دهد، عفونت معمولا از foci به حلق یا دهان سرچشمه می گیرد
[ترجمه گوگل]عفونت ناشی از عفونت مفاصل گردن رحم می تواند رخ دهد، معمولا عفونت ناشی از کانال در رحم یا دهان است

7. Who has remedial purulent secret recipe?
[ترجمه ترگمان]چه کسی این دستورالعمل کهن را دارد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی دستورالعمل مخفی فوری را درمان کرده است؟

8. Some sick foxes flowed a little purulent matter from pudenda.
[ترجمه ترگمان]چند روباه مریض کمی چرک دار از pudenda بیرون آمده بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از روباه های مرطوب از ماده پودانا کمی فورا از بدن خارج می شوند

9. Objective To introduce a method of treatment of purulent knee arthritis with debridement under arthroscope.
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی روشی برای درمان آرتروز زانو با debridement تحت arthroscope
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی یک روش درمان آرتروز زانو با دیتریدن تحت آرتروسکوپ

10. Purulent : numerous PMN's are present. Also called "empyema" in the pleural space.
[ترجمه ترگمان]purulent: تعداد زیادی از PMN ها وجود دارند همچنین \"empyema\" در فضای pleural نامیده می شود
[ترجمه گوگل]PMN های متعدد خفیف حضور دارند همچنین empyema در فضای پلورون نامیده می شود

11. Nonsked meeting pours out of purulent appearance secretion inside my nasal cavity, but the function that does not affect nose, who can help me solve?
[ترجمه ترگمان]جلسه Nonsked در داخل حفره بینی خود ترشح می شود اما تابعی که بر بینی تاثیر نمی گذارد، چه کسی می تواند به من کمک کند حل کنم؟
[ترجمه گوگل]ملاقات غیرخطی از ترشح ظاهر غدد لنفاوی داخل حفره بینی من است، اما عملکردی که روی بینی تاثیر نمی گذارد، که می تواند به من کمک کند حل کند؟

12. Yes, there is a purulent flow.
[ترجمه ترگمان]بله، یک جریان purulent وجود دارد
[ترجمه گوگل]بله، جریان خونریزی وجود دارد

13. Otherwise, it might partially purulent infection, leading to infection and fever.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت ممکن است منجر به عفونت جزئی شود که منجر به عفونت و تب می شود
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، این ممکن است عفونت بخشی گسسته باشد، که منجر به عفونت و تب می شود

14. a purulent discharge from the wound.
[ترجمه ترگمان]یک قطره چرک از زخم
[ترجمه گوگل]تخلیه خونریزی از زخم

15. Purulent exudate may unite the eyelids.
[ترجمه ترگمان]اسید exudate ممکنه پلک ها را متحد کنه
[ترجمه گوگل]اگزودا مبهم ممکن است پلک ها را متحد کند


کلمات دیگر: