کلمه جو
صفحه اصلی

purplish


ارغوانی، زرشکی، ارغوان گون (purply هم می گویند)، مایل بارغوانی

انگلیسی به فارسی

مایل بارغوانی


انگلیسی به انگلیسی

• bluish-red, somewhat purple in color
something that is purplish is slightly purple.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رنگ مایل به ارغوانی

جملات نمونه

1. He has a purplish birthmark on his cheek.
[ترجمه ترگمان]روی گونه او خال کبودی روی گونه دارد
[ترجمه گوگل]او علامت تولد بر روی گونه اش دارد

2. Loganberries display a purplish dark red colon Their flavor is slightly tart and very distinctive, which makes them useful for winemaking.
[ترجمه ترگمان]Loganberries یک colon قرمز رنگ بنفش را نشان می دهند که طعم آن ها کمی تند و متمایز است، که باعث می شود آن ها برای winemaking مفید باشند
[ترجمه گوگل]Loganberries یک کولون قرمز رنگ قرمز را نشان می دهد عطر و طعم آنها کمی تارت و بسیار متمایز است، که باعث می شود آنها را برای winemaking مفید است

3. The purplish thing drifted on to the beach, but I felt too lazy to walk over and examine it.
[ترجمه ترگمان]مه ارغوانی به ساحل نزدیک شد، اما من احساس می کردم خیلی تنبل هستم که راه بروم و آن را بررسی کنم
[ترجمه گوگل]چیزی شبیه به ساحل، اما من احساس تنهایی کردم و به آن فکر می کردم

4. He had rejoiced in its glossy purplish midsummer beauty which had sheltered the gentle ring-doves that cooed among its branches.
[ترجمه ترگمان]او از زیبایی نیمه تابستان و نیمه تابستان لذت برده بود که در میان شاخه ها، کبوتران دست آموز که در میان شاخه ها لانه کرده بودند، لذت برده بود
[ترجمه گوگل]او در زیبایی سال نوری پر زرق و برق خود که از حلقه های ملایم که از میان شاخه هایشان سرازیر شده بود، خوشحال بود

5. Moyers Red has a purplish cast.
[ترجمه ترگمان]Moyers قرمز رنگ بنفش دارد
[ترجمه گوگل]Moyers Red دارای یک بازیگر ارغوانی است

6. The victims suffered a purplish discoloration of the skin.
[ترجمه ترگمان]قربانیان تغییر رنگ بنفش رنگ پوست را متحمل شدند
[ترجمه گوگل]قربانیان یک تغییر رنگ پوست را تجربه کردند

7. I poured a purplish liquid into the water; it spread through it like ink.
[ترجمه ترگمان]مایع ارغوانی رنگی را در آب فرو کردم؛ مثل جوهر روی آن پخش شد
[ترجمه گوگل]من ریختم به داخل آب؛ آن را مانند جوهر از طریق آن گسترش داد

8. Sandoz looked waxen, the skin beneath his eyes purplish.
[ترجمه ترگمان]Sandoz در زیر چشمانش ظاهر شده بود
[ترجمه گوگل]سندوز نگاهش کرد، پوست زیر چشمهایش رنگ شد

9. Tiny dark green lily pads with purplish undersides.
[ترجمه ترگمان]گل های سبز تیره و نازک سبز رنگی به رنگ بنفش
[ترجمه گوگل]پریدهای کوچک للیه سبز تیره سبز با زیرپوش پاییزی

10. Young reds will be purplish at the rim - as they age this becomes red, mahogany and eventually brown.
[ترجمه ترگمان]رنگ های قرمز جوان به رنگ نارنجی متمایل می شوند - زمانی که این رنگ به قرمز، چوب ماهون و در نهایت قهوه ای می رسد
[ترجمه گوگل]قرمزهای جوان در لبه رنگی می شوند - همانطور که سن آنها قرمز، قرمز و در نهایت قهوه ای است

11. Lavender is a kind of fragrant purplish blue flower.
[ترجمه ترگمان]لو ندر نوعی گل آبی بنفش رنگ است
[ترجمه گوگل]اسطوخودوس نوعی گل آبی رنگ بنفش معطر است

12. The large, purplish blue flowers appear in early June.
[ترجمه ترگمان]گله ای آبی و بنفش رنگی در اوایل ماه ژوئن ظاهر می شوند
[ترجمه گوگل]گلهای آبی بزرگ و پر زرق و برق در اوایل ماه ژوئن ظاهر می شوند

13. Note the purplish blue calcifications in the media; note that the lumen is unaffected by this process.
[ترجمه ترگمان]به the آبی بنفش در رسانه ها توجه داشته باشید؛ توجه داشته باشید که لومن به واسطه این فرآیند تحت تاثیر قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید کلسیفیک آبی رنگی در رسانه ها؛ توجه داشته باشید که لومن تحت تاثیر این روند نیست

14. A moderate to vivid purplish red.
[ترجمه ترگمان]بنفش ملایم به رنگ قرمز متمایل به ارغوانی
[ترجمه گوگل]قرمز مایل به زرد متوسط ​​تا شدید

15. His eyes seemed to shine in the purplish twilight.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که چشمانش در هوای ارغوانی تیره می درخشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید چشمانش در گرگ و میش بنفش می درخشید


کلمات دیگر: