کلمه جو
صفحه اصلی

smock


معنی : روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن
معانی دیگر : روپوش کار، لباس کار، (قدیمی - زنانه) زیر پوش، زیر پیراهنی

انگلیسی به فارسی

روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن


صبر کن، روپوش زنانه، روپوش زنانه دوختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a loose, light jacket, coat, or other similar garment, that is worn over clothing to protect it from soil or damage.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: smocks, smocking, smocked
(1) تعریف: to embroider using a type of needlework in which the fabric is stitched and gathered into a honeycomb pattern.

(2) تعریف: to dress in a smock.

• loose protective garment worn over clothing while working, overall; undergarment, chemise
provide with a smock, dress in a loose fitting garment; decorate with smocking, gather in a pattern of small even pleats (of fabric)
a smock is a loose garment which is often worn over other clothes to protect them.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] لباس رو - روپوش زنانه - لباس رو - رو پوش زنانه

مترادف و متضاد

روپوش زنانه (فعل)
smock

روپوش زنانه دوختن (فعل)
smock

جملات نمونه

1. She was wearing wool slacks and a paisley smock.
[ترجمه ترگمان]شلوار گشاد پشمی و یک روپوش ابریشمی paisley پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او پوشیدنی های پشم و کت و شلوار پسته بود

2. The artist's smock was covered in paint.
[ترجمه ترگمان]روپوش هنرمند در اثر نقاشی پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]جادوگر هنرمند در رنگ پوشش داده شد

3. A girl in a red smock tripped down the hill.
[ترجمه ترگمان]دختری با روپوش قرمز روی تپه به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]یک دختر در یک اسب قرمز به تپه افتاد

4. Pleats create a weird-looking smock effect, appealing to the adventurous with a touch of fashion victim in them.
[ترجمه ترگمان]pleats یک اثر smock با ظاهری عجیب و غریب ایجاد می کنند و از ماجراجویی با یک قربانی مد در آن ها لذت می برند
[ترجمه گوگل]پالت ها یک اثر ظاهری عجیب و غریب را ایجاد می کنند که با لمس قربانی مد در آنها جذاب می شود

5. My own solution is to wear a one-piece smock that fits over my head.
[ترجمه ترگمان]راه حل من پوشیدن یک پیراهن یک تکه است که روی سرم قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]راه حل من این است که یک ساندویچ یک تکه را روی سرم بگذارم

6. Dress: painting smock to keep clothes clean.
[ترجمه ترگمان]لباس: روپوش نقاشی برای تمیز نگه داشتن لباس ها
[ترجمه گوگل]لباس رنگ آمیزی برای حفظ لباس تمیز

7. The jacket is in a smock style and has two zipped pockets and a snap neck closure.
[ترجمه ترگمان]این ژاکت به سبک پیراهن پشمی است و دو جیب زیپ دار و بسته شدن سریع گردن دارد
[ترجمه گوگل]ژاکت در سبک دندانه دار است و دارای دو جیب زیپ و بسته شدن گردن ضربه محکم و ناگهانی است

8. The front of my smock hung heavy with claggy mud, from kneeling in it mining for strays.
[ترجمه ترگمان]جلوی پیراهن من با گل claggy پر از گل و لای آویزان بود، از روی زمین زانو زده بودم و برای بی شماری در آن زانو زده بودم
[ترجمه گوگل]جلوی دودکش من سنگین و با سنگ ریزه، از زانو زدن در آن معدن برای strays

9. There he was handed a smock and a scalpel and one of the new surgical stapling devices.
[ترجمه ترگمان]او یک روپوش و یک چاقوی جراحی و یکی از وسایل جراحی پایه را به دست گرفته بود
[ترجمه گوگل]او در آنجا یک اسکولپول و اسکالپل و یکی از دستگاههای جراحی پیچیده را به دست آورد

10. Lady's Smock: These flowers are made up of four pink or lilac veined petals and grow in small clusters.
[ترجمه ترگمان]گل های بانو: این گل ها از چهار گلبرگ های گل صورتی یا بنفش تشکیل شده اند و در خوشه های کوچک رشد می کنند
[ترجمه گوگل]اسم بانوی این گل ها از چهار گلبرگ ریزه ای صورتی یا سایه ای تشکیل شده و در خوشه های کوچک رشد می کنند

11. The hem of the long smock descended like a bell of light around her legs.
[ترجمه ترگمان]لبه پیراهن بلند، مثل یک زنگوله که دور پاهایش پیچیده بود، پایین آمد
[ترجمه گوگل]کف سینه طولانی مانند زنگ نور در اطراف پاهای او فرود آمد

12. She always had on a brown cotton smock which was pinched in around the waist with a wide leather belt.
[ترجمه ترگمان]همیشه پیراهن نخی قهوه ای رنگی به تن داشت که دور کمرش پیچیده شده بود و کمربند چرمی بزرگی به کمرش بسته بود
[ترجمه گوگل]او همیشه روی یک کت و شلوار پنبه ی قهوه ای قرار داشت که در اطراف کمربندی با کمربند چرمی شل شده بود

13. With a smock artfully covering his paunchy frame, Pavarotti, 5 burst into golden-toned song.
[ترجمه ترگمان]با یک پیراهن سفید که با مهارت قاب عینکش را می پوشاند، Pavarotti ۵، ۵، شروع به آواز خواندن کرد
[ترجمه گوگل]پاوروتتی، 5 با طعم و مزه ای که از روی چهره او پوشانده می شود، به آهنگ طلایی تبدیل شده است

14. She watched her friend's institutional baby-blue smock turn dark along her thighs.
[ترجمه ترگمان]او مشاهده کرد که پیراهن بچه که دوست او بود - پیراهن آبی به تن داشت و در حالی که به روی ران هایش رفته بود، تیره و تار شد
[ترجمه گوگل]او در حال تماشای لباس شخصی کودک نوپا دوست خود را به نوبه خود تاریک در امتداد ران خود

15. This archer wears a white smock over a grey uniform with distinguishing red ribbons and plume.
[ترجمه ترگمان]این کماندار یک روپوش سفید به تن دارد که با distinguishing قرمز و روبان قرمز رنگ به تن دارد
[ترجمه گوگل]این کماندار یک کت سفید سفید را روی یک لباس خاکستری با روبان های قرمز و قرمز رنگ می پوشاند


کلمات دیگر: