کلمه جو
صفحه اصلی

comforter


معنی : تسلی دهنده، راحتی بخش
معانی دیگر : (شخص یا چیز) آرامبخش، راحتی آور، آسودگر، روکش (لحاف مانند) تختخواب، شال گردن (پشمی و بلند)

انگلیسی به فارسی

راحتی‌بخش، تسلی‌دهنده


ترقه، تسلی دهنده، راحتی بخش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one who comforts.
مشابه: comfort

(2) تعریف: a quilted bedcovering.
مشابه: spread

• woolen scarf or sweater; warm bed covering; someone or something which comforts
a comforter is a person or thing that comforts you.
a baby's comforter is a rubber or plastic object that you give to it to suck so that it feels comforted; used in american english.
a comforter is a long scarf that you wind around your neck in order to keep warm.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] شال گردن پشمی - لحاف به گویش آمریکایی

مترادف و متضاد

تسلی دهنده (اسم)
comforter

راحتی بخش (اسم)
comforter

a person or thing that comforts


Synonyms: consoler, pacifier, sympathizer, friend


a quilted bed covering


Synonyms: quilt, duvet, coverlet, bedspread


جملات نمونه

1. Paul smooth the comforter, adjusting it carefully about his father's neck.
[ترجمه ترگمان]پل راحتی را صاف کرد و با دقت آن را در اطراف گردن پدرش جا داد
[ترجمه گوگل]پل صاف راهرو، تنظیم آن را به دقت در مورد گردن پدرش

2. She was hugging a pillow as a comforter.
[ترجمه ترگمان]او بالش را به عنوان راحتی در آغوش گرفته بود
[ترجمه گوگل]او یک بالش را به عنوان یک آرامش آغوش گرفت

3. He became Vivien Leigh's devoted friend and comforter.
[ترجمه ترگمان]اون دوست صمیمی و صمیمی \"ویوین لی\" شد
[ترجمه گوگل]او تبدیل به دوست و تسلی دهنده ویوین لی شد

4. Hugging close under a dark warm tent of comforter.
[ترجمه ترگمان]زیر یک چادر گرم گرم پناه گرفته بود
[ترجمه گوگل]چرت زدن در زیر چادر گرم تند تند تند

5. Sir Walter Raleigh trails his comforter about the muddy garden, a full-length Hilliard in miniature hose and padded pants.
[ترجمه ترگمان]سر والتر Raleigh راحتی خود را در باغ گل و لای در جریان قرار داد
[ترجمه گوگل]سر والتر رالی، آرامش خود را در مورد باغ گل گاوزبان، یک Hilliard کامل در شیلنگ های مینیاتوری و شلوار های پشمی دنبال می کند

6. The feather comforter was neatly smoothed out on the bed and the pillow was precisely in its center.
[ترجمه ترگمان]تشک نرم صاف و مرتب روی تخت صاف شده بود و بالش درست در وسط آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]قیچی قلم بر روی تخت نشسته بود و بالش دقیقا در مرکز آن بود

7. Comforter shows us that which He has received of our LORD Jesus.
[ترجمه ترگمان]comforter به ما نشان می دهد که آن را از حضرت عیسی دریافت کرده است
[ترجمه گوگل]تسلی دهنده ما را نشان می دهد که او از عیسی مسیح ما دریافت کرده است

8. Mrs Baker was a Job's comforter, while sympathising with the mother who has lost her child, she told the mother that it was her fault for not sending the child to hospital sooner.
[ترجمه ترگمان]خانم بی کر در حالی که با مادر که بچه اش را از دست داده بود همدردی می کرد، به مادر گفت که تقصیر از او نیست که زودتر بچه را به بیمارستان بفرستد
[ترجمه گوگل]خانم بیکر آرام کارگر بود، در حالی که با مادر که کودکش را از دست داده بود، همدردی می کرد، او به مادر گفت که این امر باعث گناه او شده است که زودتر از کودکی به بیمارستان منتقل نمی شود

9. Though he was a Job's comforter, I thanked him all the same. I knew he meant well.
[ترجمه ترگمان]اگر چه او راحتی ایوب بود، من هم از او تشکر کردم می دانستم منظور او خوب بود
[ترجمه گوگل]اگرچه او یک آرام کننده یو جی بود، من از همه ی او را سپاسگزارم می دانستم که او به معنای خوب است

10. Time is the only comforter for the loss of a mother.
[ترجمه ترگمان]زمان تنها comforter از دست دادن یک مادر است
[ترجمه گوگل]زمان تنها گرسنگی برای از دست دادن یک مادر است

11. I use a down comforter during the winter.
[ترجمه ترگمان]من از یه تخت راحتی در طول زمستون استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من در زمستان از آرامش استفاده می کنم

12. There could have been no kinder comforter than Mary Bold.
[ترجمه ترگمان]از مری comforter مهربان تر بود
[ترجمه گوگل]می توانست آرام تر از مری بولد باشد

13. She put on a comforter and went out.
[ترجمه ترگمان]او راحتی را کنار گذاشت و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او روی آرام تر گذاشت و رفت

14. You will not be my comforter?
[ترجمه ترگمان]تو راحتی من نخواهی بود؟
[ترجمه گوگل]شما خفه نخواهید شد؟

اصطلاحات

the Comforter

(انجیل) روح‌القدس


پیشنهاد کاربران

تسلی دهنده ، آرام و راحتی بخش
شال گردن پشمی ، لحاف

لحاف.
they use a thick comforter in winter but not in summer

بدون پتو خوابیدن

استرس کلمات


کلمات دیگر: