کلمه جو
صفحه اصلی

pug


معنی : خاک رس، کرجی بان، کاه، ضایعات غله، تفاله سیب، ادم محبوب، سگکوتاه قامت چینی، بینی کوتاه و بزرگ و سرببالا، طره گیسو، ادم کوتوله، از بیخ دراوردن، کندن، میناکاری کردن
معانی دیگر : (نوعی سگ کوچک و کوته موی که پیشانی چروکیده دارد) پاگ، (برای کوزه گری و غیره) گل مالیدن، (خودمانی) مخفف: pugilist، جای پای حیوان، خاشاک گندم، فاحشه، ازبی  دراوردن، سیخونک زدن

انگلیسی به فارسی

ضایعات غله، کاه، خاشاک گندم، تفاله سیب، آدم محبوب،فاحشه، کرجی بان، سگ کوتاه قامت چینی، بینی کوتاه وبزرگ وسرببالا، آدم کوتوله، طره گیسو، خاک رس، ازبیخ درآوردن، کندن، میناکاری کردن، سیخونک زدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a breed of small dogs with short, smooth hair, a wide, wrinkled face, a snub nose, and a tightly curled tail.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pugs, pugging, pugged
(1) تعریف: to knead or work (clay) with water until it has a plastic consistency.

(2) تعریف: to fill in or cover with clay or mortar, esp. as a method of soundproofing.

• small turned-up nose; clay prepared for brickmaking; footprints of an animal; breed of small short-haired dog
fill with caulk; follow footprints, track footprints
a pug is a small, fat dog with short hair and a flat nose.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] گل آجرپزی - گرد گسلی،نرمه گسلی (gouge)
[نساجی] فرش - گلیم - زیلو

مترادف و متضاد

خاک رس (اسم)
argil, clay, bole, pug

کرجی بان (اسم)
pug, bargee, gondolier, boatman

کاه (اسم)
pug, chaff, straw

ضایعات غله (اسم)
pug

تفاله سیب (اسم)
pug

ادم محبوب (اسم)
pug

سگ کوتاه قامت چینی (اسم)
pug

بینی کوتاه و بزرگ و سرببالا (اسم)
pug

طره گیسو (اسم)
pug, lock, topping

ادم کوتوله (اسم)
pug, minim

از بیخ دراوردن (فعل)
pug

کندن (فعل)
gnaw, pluck, channel, pug, pick, gully, pull, peel, trench, gouge, mine, dig, incise, enucleate, cut out, rend, scoop, evulse

میناکاری کردن (فعل)
pug, enamel

جملات نمونه

1. Buffy the pug was dead long ago; between them the family had replaced him in her affections.
[ترجمه ترگمان]بافی، سگ کوچولو مدت ها پیش مرده بود، بین آن ها خانواده جایگزین او شده بود
[ترجمه گوگل]موی دم دار قبل از آن مرده بود بین آنها خانواده اش او را در دل خود جای داده بود

2. Halsey knew the pug stationed at the back door, who let them in without a word.
[ترجمه ترگمان]Halsey را می شناخت که پشت در پشتی ایستاده بود و بی آن که حرفی بزند، آن ها را به داخل اتاق راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]Halsey می دانست که قالیچه در پشت درب ایستاده بود، که آنها را بدون هیچ کلمه ای اجازه داد

3. A Shambellie pug, a bather, a negro-a potted plant.
[ترجمه ترگمان]یک سگ کوچولو، یک گیاه -، یک گیاه potted
[ترجمه گوگل]یک گلدان Shambellie، یک گلدان، یک گلبرگ - گیاه گلدان

4. At 2 there is little of the pug image about him.
[ترجمه ترگمان]در ۲ سالگی تصویر سگ تازی در اطراف او وجود دارد
[ترجمه گوگل]در 2 تصویر کوچکی در مورد او وجود دارد

5. Such dogs, like this Pug, tend to overheat and many have actually suffocated in hot weather.
[ترجمه ترگمان]این سگ ها، مانند این سگ سگم، بیش از حد داغ هستند و بسیاری از آن ها در هوای گرم خفه شده اند
[ترجمه گوگل]چنین سگهایی مثل این مگس تمایل دارند تا بیش از حد گرم شوند و بسیاری از آنها در هوای داغ خفه شده اند

6. The roboticized pug mill working under water-coal slurry which has the advantage of small-volume and less consumed energy can supersede the traditional mechanical churn-dasher.
[ترجمه ترگمان]کارگاه پلی roboticized که تحت دوغاب زغال سنگ کار می کند که دارای مزیت حجم اندک است و انرژی مصرف شده کم تر می تواند جایگزین انرژی مکانیکی سنتی شود
[ترجمه گوگل]کارخانه آسیاب رباتی که در حال کار بر روی دوغاب آب زغال سنگ است که دارای مزایای مصرف انرژی کم و کم مصرف می شود، می تواند به جای سوزاندن مکانیسم سنتی مکانیکی باشد

7. You can turn out the lights, Pug. The button's by the door.
[ترجمه ترگمان]تو هم میتونی چراغا رو خاموش کنی، سگم هم همین طور دکمه کنار در است
[ترجمه گوگل]شما می توانید چراغ، مگس را روشن کنید دکمه در درب

8. Pug decided to risk a probe.
[ترجمه ترگمان]برت رام تصمیم گرفت که یک کاوشگر را به خطر بیندازد
[ترجمه گوگل]مگس تصمیم گرفت تا یک پروب خطرناک باشد

9. Nonplussed for a moment, Pug realized that the heavy pleasantry was intended as a kindness.
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه، سگم متوجه شد که این خوشمزگی ناشی از نوعی مهربانی است
[ترجمه گوگل]یک لحظه برای لحظه ای غیرقابل تحمل بود، قورباغه متوجه شد که خوشبختی سنگین به عنوان مهربانی در نظر گرفته شده است

10. Pug spied Harry Hopkins slouching alone in a gray suit by himself.
[ترجمه ترگمان]چشمم به هری هاپکینز افتاد که با کت و شلوار خاکستری تک و تنها راه می رفت
[ترجمه گوگل]ماری جاسوسی کرد هری هاپکینز به تنهایی در یک کت و شلوار خاکستری به تنهایی لگد زد

11. Pug no longer tried to fathom the President's purposes.
[ترجمه ترگمان]سگ کوچولو دیگر سعی نکرد به اهداف رئیس جمهور پی ببرد
[ترجمه گوگل]مگس دیگر سعی نکرد تا اهداف رئیس جمهور را درک کند

12. They can have a big nose, little nose, pug nose, funny-looking, runny, ugly, etc.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند بینی بزرگ، بینی کوچک، بینی pug، looking، runny، زشت و غیره داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند یک بینی بزرگ، بینی کوچک، قیچی بینی، خنده دار، آبریزش، زشت و غیره داشته باشند

13. Pug rubbed a hand over his grimy stubby face.
[ترجمه ترگمان]سگم یک دستش را روی صورت grimy صورتش مالید
[ترجمه گوگل]یک کلاه گیس دستش را روی صورت خشخاشش مالش داد

14. At this grand moment Pug Henry's thoughts were prosaic.
[ترجمه ترگمان]در این لحظه بزرگ، افکار هنری زود به هم ریخت
[ترجمه گوگل]در این لحظه بزرگ، اندیشه های مچاله هنری محکم بود

پیشنهاد کاربران

حشره

ممنون
لغت نامه خوبی است از زحمات شما کمال تشکر را داریم. . . موفق باشید


کلمات دیگر: