کلمه جو
صفحه اصلی

vacillating


در نوسان

انگلیسی به فارسی

در نوسان


مردد، دودل


لغزش، تلو تلو خوردن، دل دل کردن، تردید داشتن، مردد بودن، نوسان کردن، جنبیدن، دو دل بودن


جملات نمونه

1. Oh, do stop vacillating and make up your mind!
[ترجمه ترگمان]آه، تامل کنید و تصمیم خود را بگیرید
[ترجمه گوگل]آه، تحرک را متوقف نکنید و ذهن خود را بالا ببرید!

2. In a vacillating economy it is impossible to calculate resource allotment.
[ترجمه ترگمان]در اقتصاد مردد نمی توان تخصیص منابع را محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]در یک اقتصاد متزلزل، محاسبه منابع اختصاص داده شده غیرممکن است

3. The vacillating vamp, as I so aptly said: do I phone her?
[ترجمه ترگمان]همان طور که من به درستی گفته بودم، رد خون vacillating، همان طور که من گفته بودم، به او تلفن می زنم؟
[ترجمه گوگل]آیا من به او تلفن می زنم؟

4. He is vacillating between leaving and staying on.
[ترجمه ترگمان]او نا امیدی بین رفتن و موندن وجود داره
[ترجمه گوگل]او بین تعطیلات و اقامت در حال تعویض است

5. These visceral, vacillating lanes, nooks and crannies were his ethical nursery.
[ترجمه ترگمان]این کوچه های باریک و لرزان، گوشه و کنار اتاق بچه اخلاقی او بودند
[ترجمه گوگل]این خطوط احشایی، تکان دهنده، گوشه ها و جادوها، پرستاری اخلاقی او بود

6. Modern character is inconstant, divided, vacillating.
[ترجمه ترگمان]شخصیت مدرن ناپایدار، تقسیم شده، مردد است
[ترجمه گوگل]شخصیت مدرن ناپایدار است، تقسیم شده، حرکت می کند

7. Vacillating elements and reluctant followers among the reactionaries should be dealt with leniently.
[ترجمه ترگمان]عناصر Vacillating و پیروان بی میل در میان این واکنش ها باید با مدارا رفتار می شد
[ترجمه گوگل]عناصر گریزناپذیر و پیروان غیرمنتظره در میان واکنشگرایان باید به راحتی با آنها برخورد شود

8. Vacillating in shallow Arctic waters, this new species of kelp was discovered near Alaska's Aleutian Islands.
[ترجمه ترگمان]Vacillating در آب های کم عمق قطب شمال، این گونه جدید of در نزدیکی جزایر Aleutian آلاسکا کشف شد
[ترجمه گوگل]این گونه های جدید دریایی دریایی در جزایر Aleutian آلاسکا کشف شد

9. The voters are vacillating between the two candidates.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان بین این دو نامزد مردد هستند
[ترجمه گوگل]رای دهندگان بین دو نامزد تقلیل می یابند

10. Table 1 - 6 illustrates the EPA's vacillating overall budget.
[ترجمه ترگمان]جدول ۱ - ۱ بودجه کلی بودجه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]جدول 1 - 6 نشان می دهد بودجه کلی EPA را کاهش می دهد

11. She is vacillating between hope and fear.
[ترجمه ترگمان]بین امید و ترس مردد است
[ترجمه گوگل]او بین امید و ترس از بین می رود

12. A vacillating person finds it hard to make up his mind.
[ترجمه ترگمان]یه شخص نا شناس این رو سخت می دونه که نظرش رو عوض کنه
[ترجمه گوگل]یک فرد کم تحرک، ذهن خود را سخت می کند

13. The on all sides wheat wave dashes about vacillating, continue long toward unknowable far away place.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف فاصله موج گندم را در مورد تردید و تزلزل نشان می دهند و به مدت طولانی به سمت یک مکان دور از غیرقابل شناخت ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]در هر طرف گندم موجی را بر روی کمر قرار می دهد و به سمت ناشناخته دور می رود

14. Theirs is a vacillating attitude.
[ترجمه ترگمان]نگرش آن ها مردد و مردد است
[ترجمه گوگل]آنها یک نگرش متناوب هستند

15. These two sounds vacillating.
[ترجمه ترگمان]این دو صدای مردد هستند
[ترجمه گوگل]این دو صدای تکان دهنده است

پیشنهاد کاربران

مردد بودن، نوسان داشتن

متزلزل


کلمات دیگر: