منتظر، صبر کردن، انتظار کشیدن، منتظر شدن، پیشخدمتی کردن، چشم براه بودن
waited
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
منتظر ماندن
منتظر بودن
منتظر ماند
منتظر ماندن به زمان گذشته ( منتظر ماند )
بن ماضی از مصدر صبر کردن یا منتظر ماندن
انتظار
منتظر ماندند
منتظر ماند
منتظر
انتظار
منتظر ماند
منتظر
انتظار
این waited به معنی منتظر بود هست یعنی به گذشته اشاره میکنه
صبر کرد. تأمل کرد. منتظر ماند. منتظر نشست.
انتظار کشیدن در گذشته
منتظر ماند
صبر کرد
صبر کرد
کلمات دیگر: