کلمه جو
صفحه اصلی

xenograft


(پیوند پوست یا اندام و غیره از یک گونه به گونه دیگر) بیگانه پیوند، انیر پیوند، پیوند خارجی، پیوند غیر خودی (heterograft هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

(پیوند پوست یا اندام و غیره از یک گونه به گونه دیگر) بیگانه پیوند، انیر پیوند، پیوند خارجی، پیوند غیر خودی (heterograft هم می‌گویند)


جملات نمونه

1. used a mouse xenograft model where a human prostate cancer cell line was implanted into mice to show that there were tumor-derived miRNAs circulating in blood.
[ترجمه ترگمان]از مدل xenograft موشی استفاده کردیم که در آن یک خط سلولی سرطان پروستات در موش ها پیوند خورده است تا نشان دهد که خون ناشی از تومور در خون در جریان است
[ترجمه گوگل]یک مدل xenograft ماوس که در آن یک سلول سرطانی سرطان پروستات به موشها تزریق شد تا نشان دهد که miRNA های حاصل از تومور در خون وجود دارد

2. Objective: To investigate the rejection mechanisms of bone xenograft by comparing the immunoreaction of frozen dried bone xenograft with that of bone allograft.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی مکانیسم رد کردن استخوان of استخوان با مقایسه the استخوان خشک یخ زده با استخوان of استخوان
[ترجمه گوگل]هدف بررسی مکانیسم های ردگیری زنا زاو معکوس استخوان با مقایسه ایزوتراپی زنجیر زده شده استخوان منجمد با آلوگرافت استخوانی

3. Xenograft tumors were developed in athymic mice using MCA207 cells expressing green fluorescent protein (GFP).
[ترجمه ترگمان]تومورها با استفاده از سلول های MCA۲۰۷ که پروتیین فلورسنت سبز را بیان می کنند، در موش های athymic ایجاد شدند
[ترجمه گوگل]تومورهای Xenograft در موش های آتشین، با استفاده از سلول های MCA207 بیان پروتئین فلورسنت سبز (GFP)، توسعه یافتند

4. It also can inhibit growth of xenograft tumor in athymic mice, accelerate necrosis and apoptosis of tumor cells.
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا هم چنین می تواند مانع رشد تومور xenograft در موش های athymic، ایجاد نکروز و آپوپتوز سلول های سرطانی شود
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند رشد تومور زنی زودرس را در موش های آتشین ممنوع کند، باعث تشدید ناکروز و آپوپتوز سلول های تومور می شود

5. Objective To establish the xenograft acute vascular rejection(AVR) model of guinea pig to rat discordant cardiac xenografts by depletion of complement with purified Chinese cobra venom factor(CVF).
[ترجمه ترگمان]هدف از ایجاد مدل پذیرش آوندی حاد xenograft (AVR)از موش guinea به discordant قلبی از طریق تخلیه کامل با عامل زهر مار cobra purified (CVF)
[ترجمه گوگل]هدف: برای ایجاد مدل رد عروق حسی حنجره ای (AVR) از خوکچه دریایی به Xenografts قلب اختلال مواجهه موش با تخلیه مکمل با عامل فاکتور سم چینی کبرا (CHF) خالص

6. Furthermore, a xenograft model of melanoma treated with riluzole, an oral GRM1 blocking agent, showed decreased tumor growth compared with the untreated controls.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک مدل xenograft از ملانوما که با riluzole تجویز می شود، رشد تومور را در مقایسه با کنترل غیر عمل آوری شده نشان داد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک مدل xenograft melanoma درمان شده با ریلوزول، یک عامل مسدود کننده خوراکی GRM1، کاهش یافته در مقایسه با کنترل های درمان نشده کاهش یافته است

7. The lack of immune response to a xenograft of mouse cells in an immunocompetent rabbit model may suggest an as yet unrecognized immunoprivileged site within the intervertebral disc space.
[ترجمه ترگمان]عدم پاسخ ایمنی به xenograft از سلول های موش در یک مدل خرگوش immunocompetent ممکن است نشان دهد که سایت immunoprivileged ناشناخته هنوز در فضای دیسک intervertebral ناشناخته است
[ترجمه گوگل]فقدان پاسخ ایمنی به زنی زردی از سلول های موش در یک مدل خرگوش ایمنی معیوب می تواند یک سایت هنوز شناخته نشده ایمن را در فضای دیسک بین مهره ای نشان می دهد

8. Conclusion: Human fetal testicular tissues could survive and continuously develop after being xenograft into castrated immunodeficient mice.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: بافت جنینی جنین انسان می تواند زنده بماند و به طور مداوم پس از xenograft در موش های immunodeficient immunodeficient رشد کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری بافت های بیضه جنین انسان می توانند بقای خود را حفظ کنند و به طور مداوم پس از زای زدن به موش های کولتیوس مبتلا به کمبود ایمنی رشد کنند

9. Conclusion:Rhesus monkey xenoreactive natural antibody titers are greatly different among individuals. It is necessary to detect the antibody before using rhesus monkeys for xenograft studding.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: Rhesus monkey، آنتی بادی طبیعی titers، در میان افراد بسیار متفاوت است لازم است تا آنتی بادی را قبل از استفاده از میمون های rhesus برای مطالعه xenograft شناسایی کنید
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: تیتر آنتی بادی طبیعی xenoreactive مایکروسکوپی Rhesus در افراد بسیار متفاوت است لازم است قبل از استفاده از میمونهای رشت برای مطالعه ژنوترفت، آنتی بادی را شناسایی کنید

10. Objective To set up a human fetal intestine nude mouse xenograft model for the study of human intestine development.
[ترجمه ترگمان]هدف ایجاد یک روده جنین انسان، مدل xenograft موشی برای مطالعه توسعه روده انسان
[ترجمه گوگل]هدف برای تنظیم روده جنین موش برهنه مدل زنوگرافت انسان برای مطالعه توسعه روده انسان

11. The authors point out that there is antigenicity in the body after heart valve was transplanted by porcine xenograft aortic valve and immunoreaction in body is difficult to avoid.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان اشاره می کنند که بعد از پیوند دریچه قلب، antigenicity در بدن وجود دارد که دریچه آئورتی و immunoreaction به بدن پیوند زده می شود و اجتناب از آن دشوار است
[ترجمه گوگل]نویسندگان اشاره می کنند که بعد از آنکه شیر قلب توسط شیر سوپاپ آئورت جنتایسین پیوند داده شد، آنتی ژنیت در بدن وجود دارد و ایمن سازی بدن در بدن دشوار است

12. FK 506 can suppress the rejection of xenoma and xenograft effectively in the peripheral nerve.
[ترجمه ترگمان]FK ۵۶ می تواند رد کردن of و xenograft را به طور موثر در عصب حاشیه ای سرکوب کند
[ترجمه گوگل]FK 506 می تواند رد Xenoma و xenograft را به طور موثر در عصب محیطی مهار کند

13. The Hopkins group is conducting a clinical trial of xenograft model.
[ترجمه ترگمان]گروه هاپکینز در حال اجرای یک آزمایش بالینی از مدل xenograft است
[ترجمه گوگل]گروه هوپکینز یک کارآزمایی بالینی از مدل xenograft را انجام می دهد

14. Objective To establish a guinea pig to rat pancreaticoduodenal xenograft model for studying hyperacute rejection.
[ترجمه ترگمان]هدف ایجاد یک خوک هندی به مدل xenograft pancreaticoduodenal برای مطالعه عدم پذیرش hyperacute
[ترجمه گوگل]هدف: برای ایجاد یک خوکچه دریایی به مدل xenograft پانکراساتیوودوژنال موش صحرایی برای مطالعه رد پرفشاری خون

پیشنهاد کاربران

پیوند استخوان حیوان به انسان

xenograft ( پیوند )
واژه مصوب: دگرپیوندینه
تعریف: پیوندینه ای که خاستگاهش جانداری از گونه ای غیر از گونۀ گیرندۀ پیوند است


کلمات دیگر: