کلمه جو
صفحه اصلی

wrapped up

انگلیسی به فارسی

کادو پیچ شده


انگلیسی به انگلیسی

• covered; shrouded; closed a deal; involved in, busy with
if you are wrapped up in a person or thing, you are giving them most of your attention; an informal expression.

جملات نمونه

1. When a man is wrapped up in himself he makes a pretty little package2
[ترجمه ترگمان]وقتی یک مرد در خود پیچیده می شود، کمی package۲ می سازد
[ترجمه گوگل]وقتی یک مرد در خود پیچیده است، یک بسته کوچک 2 را ایجاد می کند

2. The children are wrapped up snug by the fire.
[ترجمه ترگمان]بچه ها دور آتش جمع شده اند
[ترجمه گوگل]کودکان با آتش بسته میشوند

3. Markus has wrapped up warmly in a woolly hat.
[ترجمه ترگمان] مارکوس با گرمی تو کلاه پشمی پیچیده شده
[ترجمه گوگل]مارکوس در کلاه پشمالو گرم شده است

4. Christine was wrapped up in one of the blankets.
[ترجمه ترگمان]کریستین در یکی از پتوها پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]کریستین در یکی از پتو ها پیچیده شد

5. They are all wrapped up in working.
[ترجمه ترگمان] همشون در حال کار کردن هستن
[ترجمه گوگل]آنها همه در کار هستند

6. The whole thing has been wrapped up.
[ترجمه ترگمان] کل ماجرا پیچیده شده
[ترجمه گوگل]همه چیز پیچیده شده است

7. His explanation was wrapped up in so much technical verbiage that I simply couldn't understand it.
[ترجمه ترگمان]توضیحات او انقدر پیچیده بود که نمی توانستم آن را درک کنم
[ترجمه گوگل]توضیح او در اصطلاح فنی بسیار پیچیده شد که من به سادگی نمی توانستم آن را درک کنم

8. She keeps all her children wrapped up in cotton wool.
[ترجمه ترگمان] اون همه بچه هاش رو تو نخ پنبه نگه میداره
[ترجمه گوگل]او تمام کودکانش را در پشم پنبه نگه می دارد

9. She's always been completely wrapped up in the children.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در میان بچه ها پیچیده است
[ترجمه گوگل]او همیشه به طور کامل در کودکان پیچیده شده است

10. Never has he wrapped up his idea.
[ترجمه ترگمان]هرگز فکرش را نکرده است
[ترجمه گوگل]هرگز ایده خود را پیچیده نکرده است

11. They're completely wrapped up in their work.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا در کارشان پیچیده شده اند
[ترجمه گوگل]آنها به طور کامل در کار خود پیچیده است

12. The salesman had already wrapped up a couple of deals by lunch-time.
[ترجمه ترگمان]فروشنده قبلا چند معامله را با وقت ناهار به پایان رسانده بود
[ترجمه گوگل]فروشنده پیش از این ناهار را چندین قرارداد بسته بود

13. Our goal can be wrapped up in one word ——quality!
[ترجمه ترگمان]هدف ما را می توان در یک کلمه خلاصه کرد - کیفیت!
[ترجمه گوگل]هدف ما می تواند در یک کلمه پیچیده - کیفیت!

14. She was so wrapped up in her work that she didn't realize how late it was.
[ترجمه ترگمان]او به قدری در کارش پیچیده بود که نمی دانست چقدر دیر شده است
[ترجمه گوگل]او در کار او پیچیده بود که او متوجه نشد که چقدر دیر شد

15. We went outside, well wrapped up against the cold.
[ترجمه ترگمان]ما بیرون رفتیم، ما در حالی که سرما را در خود پیچیده بودیم، به بیرون رفتیم
[ترجمه گوگل]ما بیرون رفتیم، به خوبی در برابر سرما قرار گرفتیم

پیشنهاد کاربران

خلاصه کردن

دربرگرفته شده

در کاری یا چیزی غرق شدن

جمع کردن کار ، به اتمام رساندن کار


کلمات دیگر: