کلمه جو
صفحه اصلی

ethmoid


معنی : غربالی
معانی دیگر : (کالبدشناسی)، استخوان پرویزنی استخوان بینی، استخوان غربالی، غربال، استخوان غربالی bone استخوان پرویزنی

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) غربال، استخوان غربالی ( bone ) استخوان پرویزنی، غربالی


اخلاقی، غربالی، استخوان غربالی، استخوان پرویزنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to a bone or bones in the cranium forming part of the septum and nasal cavity walls.
اسم ( noun )
مشتقات: ethmoidal (adj.)
• : تعریف: an ethmoid bone.

• bone at the base of the skull (anatomy)
(anatomy) pertaining to an ethmoid (at the base of the skull)

مترادف و متضاد

غربالی (صفت)
ethmoid

جملات نمونه

1. Objective: To study the anatomy of ethmoidal artery in the ethmoid and to provide instructions for endoscopic sinus surgery.
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه آناتومی سرخرگ ethmoidal در the و ارایه دستورالعمل برای endoscopic سینوس
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه آناتومی شریان اخلاقی در اخلاق و ارائه دستورالعمل های جراحی سینوس آندوسکوپیک

2. Provide image anatomy basis of ethmoid sinus for ethmoid sinus surgery.
[ترجمه ترگمان]ارائه آناتومی تصویری از سینوس ethmoid برای درمان سینوزیت
[ترجمه گوگل]ارائه آناتومیک تصویر بر اساس سینوس ethmoid برای عمل جراحی سینوس ethmoid

3. Multiple polyps often from ethmoid sinus, individual polyps much from the maxillary sinus after grow, falling within the nostril called "after nostril polyps. "
[ترجمه ترگمان]چندین polyps عبارتند از: sinus، polyps فرد بعد از رشد، در سوراخ بینی به نام \"پس از\" nostril polyps \" فرو می رود
[ترجمه گوگل]پولیپ چندگانه اغلب از سینوس اتموئید، پولیپ های فردی از سینوس ماگزیلاری پس از رشد، در حال سقوط در داخل سوراخ بینی به نام 'پس از پولیپ بینی '

4. Results Pathological mucosa of maxillary and ethmoid sinus in patients with chronic sinusitis improved both histomorphologically and functionally.
[ترجمه ترگمان]نتایج Pathological مخاط of و سینوس حفره ای در بیماران دارای سینوزیت های حاد هم histomorphologically و هم عملکرد را بهبود بخشیده است
[ترجمه گوگل]نتایج: مخاط پاتولوژیک سینوس ماگزیلاری و سندرم اتموئیدی در بیماران مبتلا به سینوزیت مزمن، از نظر هیستومورفولوژیک و عملکردی بهبود یافته است

5. Results Of 1mucoceles, 9 were found in ethmoid sinuses, 6 in frontal sinuses.
[ترجمه ترگمان]نتایج ۱ mucoceles در سینوس های وریدی، ۶ تن یافت شدند
[ترجمه گوگل]نتایج از 1 موکوسل، 9 در سینوس های اتموئیدی، 6 در سینوس های فرونتال یافت شد

6. To ensure ethmoid sinus and maxillary sinus orifice complete epithelization.
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از سینوس حفره ای و maxillary بالا به طور کامل epithelization را به دست آورید
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از اپیتلیزاسپور کامل سوراخ سینوس فک و سینوس ethmoid

7. Objective To identify and manage the anterior ethmoid sinus overgrowth during dacryocystorhinostomy ( DCR ).
[ترجمه ترگمان]هدف شناسایی و مدیریت the سینوس قدامی در طول dacryocystorhinostomy (DCR)
[ترجمه گوگل]هدف: شناسایی و کنترل رشد بیش از حد سینووی اصول اخلاقی در دوران داریوسیتورینوستومی (DCR)

8. For improving the curative effect, ethmoid nerve cauterization and nasal septum correction or the partial cut of the infraturbinal can be performed during the endoscopic operation.
[ترجمه ترگمان]برای بهبود اثرات درمانی، بینی ethmoid بینی و correction بینی و یا برش عرضی of می تواند در طول عملیات endoscopic اجرا شود
[ترجمه گوگل]برای بهبود اثر درمانی، تزریق عصب اتیوئیدی و تصحیح سپتوم بینی یا برش جزئی infraturbinal می تواند در طول عمل آندوسکوپی انجام شود

9. The ethmoid sinus is the most common location, followed by the maxillary, frontal, and sphenoid sinuses.
[ترجمه ترگمان]سینوس حفره ای شایع ترین مکان است و پس از آن در سینوس های خونی، frontal و sphenoid قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]سینوس ادمومادی شایع ترین محل است و پس از آن سینوس های ماگزیلاری، پیشانی و اسپنویید است

10. Provide image anatomy basis of the ultimate ethmoid sinus for the surgical approach via saddle area.
[ترجمه ترگمان]ارائه آناتومی تصویر از سینوس ethmoid نهایی را برای رویکرد جراحی از طریق ناحیه زین فراهم کنید
[ترجمه گوگل]بر اساس آناتومی تصویر سینوسی اصول اخلاقی نهایی برای رویکرد جراحی از طریق منطقه زینتی ارائه می شود

11. His ethmoid bone was broken in the accident.
[ترجمه ترگمان]استخوان شکسته اش در تصادف شکسته بود
[ترجمه گوگل]استخوان رحم او در حادثه شکسته شد

12. Tumor invasion involved nasal cavity and ethmoid sinus(cases), maxillary sinus (12 cases), sphenoid sinus(10 cases), frontal sinus (2 cases), orbit (7 cases).
[ترجمه ترگمان]این Tumor شامل حفره های بینی و سینوس حفره ای (۱۲ مورد)، سینوس حفره ای (۱۰ مورد)، سینوس پیشانی (۲ مورد)، سینوس پیشانی (۲ مورد)و سینوس پیشانی هستند (۷ مورد)
[ترجمه گوگل]نفوذ تومور در حفره بینی و سینوس اخموئید (موارد)، سینوس ماگزیلاری (12 مورد)، سینوس اسپنوئید (10 مورد)، سینوسی فرونتال (2 مورد)، مدار (7 مورد) بود

13. No difference of chronic frontal sinusitis number in various pneumatized types was found, but the difference of chronic anterior ethmoid sinusitis and maxillary sinusitis number was significant.
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در بیماری های مزمن قدامی در انواع pneumatized پیدا نشد، اما تفاوت در سینوزیت های حاد جلویی و sinusitis بالا مهم بود
[ترجمه گوگل]تفاوت تعداد سینوزیت مزمن فرونتال در انواع مختلف پنوماتیک یافت نشد، اما تفاوت سینوزیت ادموئید مزمن و سینوزیت ماگزیلاری معنی دار بود

14. To explore the treatment methods and long-term effect for early carcinomas of the nasal cavity and the ethmoid sinus.
[ترجمه ترگمان]برای بررسی روش های درمانی و اثرات بلند مدت حفره بینی و سینوس حفره ای
[ترجمه گوگل]برای کشف روش های درمان و اثر طولانی مدت برای کارسینوم اولیه حفره بینی و سینوس اتموئید

پیشنهاد کاربران

غربال. نام استخوانی در مغز که عصب بویایی پس از گذر از آن وارد حفره ی جمجمه می شور.


کلمات دیگر: