کلمه جو
صفحه اصلی

horde


معنی : گروه، دسته، گروه ترکان و مغولان، ایل وتبار، گروه بیشمار
معانی دیگر : قبیله ی مغولی، ایل مغولان، (گروه بزرگ و در حال حرکت) اردو، انبوه، گله، توده، فوج، (عامیانه) یک عالمه، (از ریشه ی تاتار)، طایفه ی بیابان گرد، عشیره، قبیله ی چادرنشین، مشتق از کلمه ترکی اردو ایل وتبار

انگلیسی به فارسی

(مشتق از کلمه ترکی اردو) ایل وتبار، گروه بیشمار،گروه، دسته، گروه ترکان و مغولان


گروه ترکان و مغولان، گروه، دسته، ایل وتبار، گروه بیشمار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large number, group, or crowd; throng; multitude.
مترادف: host, legion, lot, mass, multitude, throng
مشابه: army, concourse, crowd, drove, fleet, flock, mob, multiplicity, myriad, swarm

- hordes of flies
[ترجمه ترگمان] دسته دسته مگس
[ترجمه گوگل] انبوهی از مگس ها

(2) تعریف: a wandering group or tribe, as of Asian nomads.
مشابه: band, caravan, tribe
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hordes, hording, horded
• : تعریف: to assemble in a horde.
مترادف: mass, swarm, throng
مشابه: crowd

• large amount, mass, crowd; nomadic group of people; swarm, pack
crowd about, assemble, swarm
a horde is a large, rather frightening crowd of people or animals.

مترادف و متضاد

گروه (اسم)
many, school, section, outfit, mass, heap, cohort, kind, flock, society, assembly, clique, ring, troop, team, pack, army, host, corps, group, company, platoon, folk, crowd, class, gang, clinch, cluster, bunch, ensign, fry, shoal, bevy, concourse, swarm, throng, congregation, covey, herd, multitude, horde, legion, rout, skulk, squad

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

گروه ترکان و مغولان (اسم)
horde

ایل وتبار (اسم)
horde

گروه بیشمار (اسم)
horde

uncontrolled throng, pack


Synonyms: band, crew, crowd, crush, drove, everybody, gang, gathering, host, jam, mob, multitude, press, push, squash, swarm, troop, turnout, wall-to-wall


جملات نمونه

1. a horde of mosquitoes was circling the light
انبوهی از پشه ها دور چراغ پرواز می کردند.

2. The car attracted the interest of a horde of children.
[ترجمه ترگمان]این اتومبیل توجه گروهی از کودکان را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]این خودرو جذابیت یک گروه انفرادی از کودکان را جذب کرد

3. A horde of children ran over the office building.
[ترجمه ترگمان]گروهی از بچه ها از ساختمان اداره عبور کردند
[ترجمه گوگل]یک انبوهی از کودکان در ساختمان اداری فرار کردند

4. The next morning Vauban and his horde of cavalry trotted into the castle grounds as if they were a welcoming relief.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، و وبان و horde سوار نظام به محوطه قلعه تاختند
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد ووبان و گروه تروریستی سواره نظام خود را به سمت قلعه سوق دادند، به طوری که امدادرسانی راحت بود

5. The Horde have been, are and can be inspirational but don't always hit the target here.
[ترجمه ترگمان]ایل و ایل این طور بوده و می توانند الهام بخش باشند اما همیشه هدف را در اینجا هدف قرار نمی دهند
[ترجمه گوگل]گروه ترکان و مغولان شده اند، می توانند و می توانند الهام بخش باشند اما همیشه هدف را در اینجا هدف قرار نمی دهند

6. They resembled a horde of human locusts.
[ترجمه ترگمان]به گروه ملخ انسانی شباهت داشتند
[ترجمه گوگل]آنها شبیه یک تپه از ملخ های انسانی بودند

7. The horde of fans, press and camera crews, who assembled each morning and night at training, looked on quizzically.
[ترجمه ترگمان]این گروه از طرفداران، کارکنان مطبوعات و دوربین، که هر صبح و شب را در حین تمرین جمع کرده بودند، حیرت زده به او نگاه کردند
[ترجمه گوگل]گروهی از طرفداران، مطبوعات و دوربین های خدمه، که هر روز صبح و شب را در تعطیلات جمع آوری می کردند، به صورت مبهم نگاه می کردند

8. Her images of that horde of ribald workmen looked positively endearing next to this man.
[ترجمه ترگمان]تصاویر او از این دسته کارگر در کنار این مرد دوست داشتنی و دوست داشتنی می نمودند
[ترجمه گوگل]تصاویر او از آن گروه ترکان و مغولان کارگران رک و پوست کنده در کنار این مرد به خوبی مورد توجه قرار گرفت

9. A horde of Goblins under Grom the Paunch pillaged eastern Ulthuan.
[ترجمه ترگمان]گروهی از Goblins تحت فرمان paunch the شرق Ulthuan را غارت کردند
[ترجمه گوگل]یک گروه ترکان و مغولان از Goblins تحت Grom The Paunch غارت شده از شرق Ulthuan

10. For it was in the primal horde that the first murder was performed, and this has haunted mankind ever since.
[ترجمه ترگمان]چون در گروه نخستین باری بود که قتل اول انجام شد و از آن به بعد بشریت را تسخیر کرده بود
[ترجمه گوگل]برای آن در گروه تروریستی اولیه بود که اولین قتل انجام شد، و از آن زمان تا کنون بشریت را خالی از سکنه کرده است

11. In the film Batman Returns a horde of large black bats swarmed through flooded tunnels into downtown Gotham.
[ترجمه ترگمان]در فیلم بتمن (بتمن)گروهی از خفاش های سیاه بزرگ از طریق تونل های پر از سیل به مرکز شهر سرازیر شدند
[ترجمه گوگل]در فیلم بتمن یک انبوهی از خفاش های بزرگ سیاه پوست را از طریق تونل های سیلاب به مرکز شهر گوتام بازمی گرداند

12. According to Imperial records the horde gathered at the coast and began to construct a huge fleet.
[ترجمه ترگمان]براساس اسناد امپراطوری، این گروه در ساحل جمع شدند و شروع به ساخت ناوگانی بزرگ کردند
[ترجمه گوگل]با توجه به سوابق امپریال، گروه ترکان و مغولان در ساحل جمع شده و شروع به ساخت یک ناوگان بزرگ می کند

13. The Goblin horde seemed hardly diminished.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این گروه دیو به هیچ وجه کاسته نشده است
[ترجمه گوگل]تپه Goblin به نظر می رسید به شدت کاهش یافته است

14. By this time Skarsnik's horde had grown into a huge Waaagh.
[ترجمه ترگمان]در این زمان گروه Skarsnik در Waaagh بزرگی رشد کرده بودند
[ترجمه گوگل]در این زمان، گروه اسکارسنیک به یک وهاب بزرگ تبدیل شد

15. Death to the enemies of the Horde!
[ترجمه ترگمان]مرگ بر دشمنان the!
[ترجمه گوگل]مرگ بر دشمنان گروه ترکان و مغولان

Mongolian hordes

قبایل مغولی


A horde of mosquitoes was circling the light.

انبوهی از پشه‌ها دور چراغ پرواز می‌کردند.


Hordes of Irish immigrants who came to America.

گروه‌های بزرگی از مهاجران ایرلندی که به امریکا آمدند.


We took hordes of pictures.

یک عالمه عکس گرفتیم.


پیشنهاد کاربران

گروه، دسته، فوج، توده


کلمات دیگر: