کلمه جو
صفحه اصلی

pertinacious


معنی : کله شق، لجوج، سمج
معانی دیگر : مصر، پافشار، دوپا در یک کفش کن، سماجت آمیز، از سر باز نکردنی، مصرانه، سرسخت، یکدنده، انعطاف ناپذیر، سختگیر، سختگیرانه، مقاوم در برابر معالجه، درمان ستیز، خودسر، خیره سر

انگلیسی به فارسی

دلسوز، کله شق، لجوج، سمج


لجوج، خودسر، خیره سر، کله شق، سمج


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pertinaciously (adv.), pertinaciousness (n.)
(1) تعریف: tenacious in purpose, opinion, or the like; persevering.
مترادف: firm, persevering, persistent, tenacious
مشابه: assiduous, diligent, laborious, sedulous, tireless, unshakable

- If he'd been more pertinacious, I'm sure he would have won over the committee's support.
[ترجمه ترگمان] اگر he بود، مطمئنم که از حمایت کمیته پیروز می شد
[ترجمه گوگل] اگر او بیشتر متکی بود، مطمئن هستم که او از حمایت کمیته پیروی خواهد کرد

(2) تعریف: stubbornly determined in action; persistent.
مترادف: dogged, persistent
مشابه: adamant, firm, hardheaded, inflexible, insistent, mulish, resolute, stubborn, unbending, uncompromising

• stubborn, steadfast, tenacious, obstinate

مترادف و متضاد

کله شق (صفت)
stomachy, obstinate, restive, stubborn, bull-headed, pertinacious, mulish, pigheaded, stiff-necked

لجوج (صفت)
persistent, opinionated, dogged, obstinate, set, stubborn, stuffy, intractable, obstreperous, pertinacious, mulish, obdurate, dour, irrefragable, waspish

سمج (صفت)
persistent, stubborn, pertinacious, importunate, insisting

جملات نمونه

that old man's pertinacious opinions

عقاید انعطاف‌ناپذیر آن پیرمرد


a high and pertinacious fever

تب شدید و مقاوم در برابر درمان


1. pertinacious creditors
طلبکاران از سر باز نکردنی

2. a pertinacious begger
گدای سمج

3. his pertinacious demand concerning the restitution of is properties was once again rejected
یک بار دیگر درخواست پافشارانه ی او درباره ی استرداد املاکش رد شد.

4. continuous and pertinacious advertising
آگهی های بازرگانی مداوم و سماجت آمیز

5. a high and pertinacious fever
تب شدید و مقاوم در برابر درمان

6. he was a pertinacious opponent
او حریف سرسختی بود.

7. that old man's pertinacious opinions
عقاید انعطاف ناپذیر آن پیرمرد

8. He had been driven into a corner by the pertinacious ingenuity of Miss French.
[ترجمه ترگمان]او با نبوغ pertinacious و pertinacious به گوشه ای رانده شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط انگیزه های مودبانه خانم فرانسوی به یک گوشه رانده شده است

9. The ideas of my friend Watson, though limited are exceedingly pertinacious.
[ترجمه ترگمان]ایده های دوستم وات سن، هرچند محدود بسیار pertinacious
[ترجمه گوگل]ایده های دوست من واتسون، هرچند محدود هستند، بسیار مشتاق هستند

10. Whatever I did, that idea would bother me: it was so tiresomely pertinacious that I resolved on requesting leave to go to Wuthering Heights, and assist in the last duties to the dead.
[ترجمه ترگمان]هر کاری که کردم، این فکر مرا ناراحت می کرد: این قدر به این نتیجه رسیده بود که من مصمم بودم از رفتن به وودرینگ هایتز و کمک به آخرین وظایف مرده خودداری کنم
[ترجمه گوگل]هر آنچه که من انجام دادم، این ایده به من خجالت زده بود، این خیلی سختگیرانه بود که من در درخواست مجوز برای رفتن به Wuthering Heights تصمیم گرفتم و در آخرین وظایفی که به مرده ها کمک کردم

continuous and pertinacious advertising

آگهی‌های بازرگانی مداوم و سماجت‌آمیز


His pertinacious demand concerning the restitution of is properties was once again rejected.

یک‌بار دیگر درخواست پافشارانه‌ی او درباره‌ی استرداد املاکش رد شد.


a pertinacious begger

گدای سمج


pertinacious creditors

طلبکاران از سر باز نکردنی


He was a pertinacious opponent.

او حریف سرسختی بود.


پیشنهاد کاربران

پافشاری یا عزم راسخ در رسیدن به هدف؛


کلمات دیگر: