کلمه جو
صفحه اصلی

limy


معنی : چسبناک، اهکی، اهک دار
معانی دیگر : پوشیده از یا دارای آهک چسب دار (که برای گیر انداختن پرندگان به کار می رود)، مثل لیمو ترش

انگلیسی به فارسی

اهکی، اهک دار، چسبناک، مثل لیمو ترش


گراز، اهکی، اهک دار، چسبناک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: limier, limiest
مشتقات: liminess (n.)
(1) تعریف: consisting of or containing lime or limestone.

(2) تعریف: covered with birdlime; sticky.

• containing lime; resembling lime; coated with lime

مترادف و متضاد

چسبناک (صفت)
adhesive, sticky, gooey, viscid, viscous, viscose, cohesive, string, smeary, slab, limy, thready, tacky

اهکی (صفت)
calcareous, calcic, limy

اهک دار (صفت)
limy

جملات نمونه

1. You are freed from the tyranny of a limy soil as long as you use an ericaceous compost.
[ترجمه ترگمان]شما از استبداد یک خاک limy تا زمانی که از کود شیمیایی ericaceous استفاده می کنید آزاد هستید
[ترجمه گوگل]از زمانی که شما از کمپوست خاصی استفاده می کنید، از استبداد خاک خاکستری آزاد می شوید

2. The next bests were yellow soil, brown soil, limy soil, Chao soil and rice soil.
[ترجمه ترگمان]The بعدی خاک زرد، خاک قهوه ای، خاک limy، خاک Chao و خاک برنج بودند
[ترجمه گوگل]بت های بعدی خاک زرد، خاکستری قهوه ای، خاک های سنگی، خاک چائو و خاک برنج بود

3. Ultimately, the concretion mechanism of limy composite concretion earth is made certain by way of performance contrast among different specimens.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، مکانیزم concretion زمین کامپوزیت limy کامپوزیت با روش مقایسه عملکرد در میان نمونه های مختلف مشخص شده است
[ترجمه گوگل]در نهایت، مکانیزم کنترول زمین بتونه کامپوزیتی سنگ آهک به واسطه عملکرد کنتراست بین نمونه های مختلف مشخص می شود

4. They took root in the limy sediments which had been carried down from the tops of the hills and they became plants.
[ترجمه ترگمان]آن ها در رسوبات limy که از نوک تپه ها پایین آمده بود ریشه گرفتند و به گیاهان تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]آنها در رسوبات سنگی که از بالای تپه ها انجام می شد ریشه می کردند و به گیاه تبدیل می شدند

5. All three canals and the sac have very sensitive linings and contain small limy particles which move and vibrate.
[ترجمه ترگمان]هر سه کانال و کیسه linings بسیار حساس دارند و حاوی ذرات ریز limy هستند که حرکت می کنند و می لرزند
[ترجمه گوگل]هر سه کانال و کیسه دارای پوشش بسیار حساس هستند و حاوی ذرات کوچک سنگ آهک هستند که حرکت و ارتعاش دارند

6. The land of area of state Bei Hua is a few limy clay, and get the influence of maritime climate, the grape here is so early, but thicker acerbity.
[ترجمه ترگمان]سرزمین of هوا کمی خاک رس است و نفوذ آب و هوای دریایی را به دست می آورد، انگور در اینجا خیلی زود است، اما acerbity ضخیم تر
[ترجمه گوگل]سرزمین ناحیه ایالت بی هووا چندین سنگ رسوبی است و نفوذ آب و هوای دریایی را در بر می گیرد؛ انگور در اینجا خیلی زود است، اما ضخیم تر است

7. The best soil is upland yellow soil, and the next is upland yellowish red soil, black limy soil and acidic purple soil.
[ترجمه ترگمان]بهترین خاک، خاک زرد مرتفع است و گیاه بعدی خاک سرخ مایل به زرد، خاک limy سیاه و خاک ارغوانی اسیدی است
[ترجمه گوگل]بهترین خاک خاکی زردآلو است و در کنار خاکی قرمز زردآلو، خاکستری مشکی و خاک بنفش اسیدی است

8. The test results show the following order of soil types as regard to the soluble fluorine contents from high to low: Shajiang dark soil, Yellow brown earth and Purple soil, Paddy soil, Limy soil.
[ترجمه ترگمان]نتایج تست ترتیب زیر را نشان می دهد که انواع خاک در رابطه با محتوای قابل حل در سطح بالا تا پایین: خاک سیاه Shajiang، خاک قهوه ای زرد و خاک بنفش، خاک Paddy، خاک Limy
[ترجمه گوگل]نتایج آزمون نشان می دهد که منظور از انواع خاک به عنوان محتوای فلوئور محلول از بالا به پایین نشان می دهد: خاک تیره Shajiang، خاکستری قهوه ای مایل به زرد و خاک بنفش، خاک پلات، خاک لیم


کلمات دیگر: