کلمه جو
صفحه اصلی

horned


معنی : نوک تیز، شاخدار، شاخی شکل
معانی دیگر : - شاخی، - شاخه، دارای زایده ی شاخسان، شاخ سر

انگلیسی به فارسی

شاخی شکل، شاخدار، نوک تیز


شاخدار، نوک تیز، شاخی شکل


انگلیسی به انگلیسی

• having a horn or horns
horned is used to describe animals that have horns or parts of their body that look like horns.

مترادف و متضاد

نوک تیز (صفت)
picked, sharp, glochidiate, acuminate, taper, lanceolate, horned, subulate, acute, peaked, pungent, ogival

شاخدار (صفت)
horned, cuspidate, beamy

شاخی شکل (صفت)
horned

جملات نمونه

1. a horned giant loomed before me
غول شاخداری جلوم ظاهر شد.

2. the hideous face of the horned demon
چهره ی کریه دیو شاخ دار

3. About more than 100 people were horned in the bullfighting this year.
[ترجمه ترگمان]در سال جاری بیش از ۱۰۰ نفر در گاوبازی شاخ به شاخ شده بودند
[ترجمه گوگل]حدودا بیش از 100 نفر در جنگلهای گرسنگی ساله بودند

4. These cattle were crossed with horned animals from the highlands.
[ترجمه ترگمان]این گاوها با حیوانات شاخ دار از مناطق کوهستانی عبور کرده بودند
[ترجمه گوگل]این گاوها با حیوانات شاخدار از کوهستان ها عبور کردند

5. Earlier last year a nesting pair of great horned owls were killed by heat from a shuttle launch.
[ترجمه ترگمان]در اوایل سال گذشته یک جفت پرنده شاخ دار بزرگ با حرارت از پرتاب شاتل کشته شدند
[ترجمه گوگل]در اوایل سال گذشته یک جفت سوسن سوسن های بزرگ شاخک توسط گرما از راه اندازی شاتل کشته شد

6. Possibly that reverence for horned mountains extends back to the Neolithic period.
[ترجمه ترگمان]احتمالا آن احترام برای کوه های شاخ دار به دوران نوسنگی؛ تا عصر حجر باز می گردد
[ترجمه گوگل]شاید احترام به کوههای شاخدار به دوره نوسنگی بازمی گردد

7. The Polled Lincoln Red is now absorbing the horned type.
[ترجمه ترگمان]قرمز polled لینکلن اکنون در حال جذب نوع شاخ دار است
[ترجمه گوگل]خط کشی لینکلن رد در حال حاضر جذب نوع شاخ است

8. Horned Io, mild of eye, now hear Prometheus prophesy.
[ترجمه ترگمان]طوطی کوچک Io که در حال حاضر صدای Prometheus prophesy را می شنید
[ترجمه گوگل]شاخدار یو، خفیف چشم، در حال حاضر پرومتئوس را می شنویم

9. Great horned owls find shade in the trees there.
[ترجمه ترگمان]جغدها بزرگ سایه شاخ دار در درختان پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]جغدها بزرگ شاخ در سایه درختان وجود دارد

10. But horned dinosaurs had more bends in each joint, and were more rhino-like.
[ترجمه ترگمان]اما دایناسورها بیشتر در هر دویشان خم شده بودند، و rhino بیشتری داشتند
[ترجمه گوگل]اما دایناسورهای شاخدار در هر مفصل بیشتر خمیدگی داشتند و بیشتر شبیه رینو بودند

11. Others shook their horned heads and looked - Brenda thought - very angry.
[ترجمه ترگمان]بقیه سره ای horned را تکان دادند و به نظر برندا بسیار خشمگین نگاه کردند
[ترجمه گوگل]دیگران سرشان را تکان دادند و نگاه کردند - برندا فکر میکرد - خیلی عصبانی بود

12. It is being driven forward by a horned deity at the rear, armed with a long spear.
[ترجمه ترگمان]آن توسط یک خدای شاخ دار در پشت، مسلح با نیزه بلند هدایت می شود
[ترجمه گوگل]این توسط یک خدای شاخدار در عقب، مسلح با یک ریش بلند، به جلو حرکت می کند

13. It was a great horned owl.
[ترجمه ترگمان]جغد شاخ دار بزرگی بود
[ترجمه گوگل]این یک جغد شاخدار بزرگ بود

two-horned

دوشاخه، دارای دو شاخ



کلمات دیگر: