1. infirm of purpose
بی اراده
2. infirm of purpose
(شکسپیر) ضعیف در تصمیم گیری
3. the nurse infatuated the infirm old man and took his money
پرستار دل پیرمرد علیل را ربود و پول هایش را گرفت.
4. the old man was quite infirm
پیرمرد بسیار رنجور بود.
5. She was too elderly and infirm to remain at home.
[ترجمه ترگمان]او بیش از آن پیر و ناتوان بود که در خانه بماند
[ترجمه گوگل]او خیلی سالمند بود و مضطرب شده بود تا در خانه باقی بماند
6. Her grandmother is elderly and infirm.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگش پیر و ناتوان است
[ترجمه گوگل]مادر بزرگ او سالمند و ضعیف است
7. His already infirm body was racked by high fever.
[ترجمه ترگمان]بدنش از شدت تب بالا رفته بود
[ترجمه گوگل]بدن او در حال حاضر مضطرب شده بود با تب بالا
8. He was over eighty years of age, infirm and totally blind.
[ترجمه ترگمان]او بیش از هشتاد سال سن داشت رنجور و کام لا کور
[ترجمه گوگل]او بیش از هشتاد و پنج سال داشت، ناتوان و کاملا کور بود
9. They single out an old, young, or infirm animal and only then start the chase.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک حیوان پیر، جوان و ناتوان را تک و تنها شکار می کنند و بعد شکار را شروع می کنند
[ترجمه گوگل]آنها یک حیوان قدیمی، جوان، و یا مضطرب را انتخاب می کنند و تنها پس از آن شروع به تعقیب می کنند
10. The old and infirm who were too feeble to keep up with the band were left behind to die.
[ترجمه ترگمان]پیر و بیمار که ضعیف تر از آن بودند که به گروه موسیقی ادامه دهند، باقی مانده بودند تا بمیرند
[ترجمه گوگل]قدیمی ها و ضعیفان که خیلی ضعیف بودند تا با گروه کنار بیایند، به مرگ برگشتند
11. He was too infirm to hold a steady job.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی ضعیف بود که یه شغل ثابت نگه داره
[ترجمه گوگل]او بیش از حد ضعیف بود تا یک کار پایدار داشته باشد
12. Initially developed for the infirm or elderly, Ensure has made inroads among aging baby boomers, thanks to aggressive marketing.
[ترجمه ترگمان]اطمینان حاصل کنید که در ابتدا برای افراد ناتوان و ناتوان رشد کرده و به خاطر بازاریابی تهاجمی در بین نسل پیر متولدین نسل انفجار قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در ابتدا برای افراد فقیر و سالخورده توسعه داده شده است، اطمینان ایجاد شده است در میان پیرمرد بومرهای کودک، به لطف بازاریابی پرخاشگر
13. They can help those who have become ill, infirm, disturbed, or aged with a minimum of institutional care.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند به افرادی که بیمار، ناتوان، مضطرب، یا مسن با حداقل مراقبت سازمانی شده اند، کمک کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند به کسانی که در معرض بیماری، ضعف، ناراحتی یا سالخوری با حداقل مراقبت های درمانی مشغول به کار هستند کمک کنند
14. Let the sails be rags and the sailors infirm and sickly.
[ترجمه ترگمان]بادبان ها پاره می شوند و ملوانان ضعیف و بیمار می شوند
[ترجمه گوگل]بگذار بادبان ها جوراب بیاورند و ملوانان از بین می روند و بیمار می شوند
15. He's old and infirm, and his movements are getting slower and slower.
[ترجمه ترگمان]پیر و پیر است و حرکات او آهسته تر و کندتر پیش می رود
[ترجمه گوگل]او پیر و ناتوان است، و حرکاتش آرامتر و کندتر می شود