کلمه جو
صفحه اصلی

flotsam


معنی : اب اورد، کالای اب اورده
معانی دیگر : (تکه های کشتی غرق شده و محمولات آن، که روی آب شناور است) آب آوردگان، آب آورد، کشتی پاره، تخته پاره، خرت و پرت، آت و آشغال، خرده ریز، آدم بیکاره (که مرتب از جایی به جایی می رود)

انگلیسی به فارسی

کالای آب آورده، آب‌آورد


flotsam، اب اورد، کالای اب اورده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: floating wreckage and cargo of a ship that has sunk. (See jetsam.)

- A great many empty barrels were amongst the flotsam from the ship.
[ترجمه ترگمان] چند بشکه خالی در میان خرت و پرت های دیگر کشتی دیده می شد
[ترجمه گوگل] تعداد بسیار زیادی بشکه خالی از میان کشتی های کشتی بود

(2) تعریف: discarded items; litter.

• floating wreckage of a ship or its cargo, floating debris
flotsam or flotsam and jetsam is rubbish, for example bits of wood, that is floating on the sea or has been left by the sea on the shore.
people who do not have homes or jobs and perhaps have had to leave their own country or area may be referred to as flotsam or flotsam and jetsam.

مترادف و متضاد

اب اورد (اسم)
flotsam

کالای اب اورده (اسم)
flotsam

floating debris


Synonyms: cargo, castoffs, jetsam, junk, odds and ends, sea-drift, wreckage


جملات نمونه

1. flotsam and jetsam
1- تکه پاره های کشتی غرق شده و محمولات آن که قبلا برای نجات کشتی به آب ریخته شده است،محمولات و تخته پاره های شناوربرآب 2- خرت و پرت،چیزهای بدردنخور یا وازده،آشغال ماشغال 3- آدم های بیکار و سرگردان،وازده های اجتماع،آوارگان

2. He would walk along the beach collecting the flotsam and jetsam that had been washed ashore.
[ترجمه ترگمان]او در امتداد ساحل قدم می زد تا کالاهای flotsam و jetsam را که در ساحل شسته شده بود جمع کند
[ترجمه گوگل]او در کنار ساحل جمع آوری فلاثام و جتام که در ساحل شسته شده بود، راه می رفت

3. We wandered along the shore, stepping over the flotsam that had washed up in the night.
[ترجمه ترگمان]در طول ساحل سرگردان بودیم و از over که در شب شسته بود، قدم می زدیم
[ترجمه گوگل]ما در امتداد ساحل سرگردان شدیم و از روی تپه هایی که در شب شستشو داشتیم، فرار می کردیم

4. The beaches are wide and filled with interesting flotsam and jetsam .
[ترجمه ترگمان]سواحل وسیع و پر از کالاهای شناور جالب و شناور بر آب شناور هستند
[ترجمه گوگل]سواحل گسترده و پر از flotsam و jetsam جالب است

5. The water was full of flotsam and refuse.
[ترجمه ترگمان]آب پر از flotsam بود و امتناع می کرد
[ترجمه گوگل]آب پر از فلاطام بود و رد شد

6. Camps were set up to shelter the flotsam and jetsam of the war.
[ترجمه ترگمان]اردوگاه ها برپا شده بودند تا کالاهای flotsam و jetsam جنگ را تحت پوشش قرار دهند
[ترجمه گوگل]اردوگاه ها برای سرپوش گذاشتن فلوتاس ها و جت های جنگ راه اندازی شد

7. On its Gulf side, the collection of flotsam and jetsam could still be found.
[ترجمه ترگمان]در طرف خلیج آن، مجموعه کالاهای flotsam و jetsam هنوز یافت می شد
[ترجمه گوگل]در قسمت خلیج فارس، مجموعه ای از فلوتسام و جتام هنوز وجود دارد

8. The beaches are wide and filled with interesting flotsam and jetsam from shells and seaweed to bits of broken fish boxes.
[ترجمه ترگمان]سواحل پهن و پر از کالاهای flotsam و از آب شناور شده از صدف و جلبک دریایی گرفته تا قطعات شکسته ماهی شکسته
[ترجمه گوگل]سواحل گسترده و پر از flotsam جک و جتام از پوسته و جلبک دریایی به بیت جعبه ماهی شکسته است

9. Flotsam and jetsam of the universe.
[ترجمه ترگمان]flotsam و jetsam جهان
[ترجمه گوگل]Flotsam و jetsam از جهان

10. All that was visible from the air was flotsam spread over a 50-yard area.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که از هوا قابل رویت بود، کالاهای flotsam بود که بر روی یک منطقه ۵۰ یارد گسترده شده بودند
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که از هوا قابل مشاهده بود فلوتام در یک منطقه 50 یارد گسترش یافت

11. Flotsam: She has a very serious problem.
[ترجمه ترگمان]flotsam: او یک مشکل جدی دارد
[ترجمه گوگل]Flotsam: او یک مشکل بسیار جدی دارد

12. Sick and starving refugees are the flotsam and jetsam of war.
[ترجمه ترگمان]پناهندگان مریض و گرسنه، کالاهای flotsam و jetsam از زمان جنگ هستند
[ترجمه گوگل]پناهندگان بیمار و گرسنگی فلوطام و جتام جنگ هستند

13. Collisions with small space flotsam can obliterate a ship.
[ترجمه ترگمان]شناور شدن با کشتی های باری کوچک، می تواند یک کشتی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]برخورد با فلاکت های فضایی کوچک می تواند یک کشتی را از بین ببرد

14. After the storm, the sea was covered with flotsam and jetsam.
[ترجمه ترگمان]بعد از طوفان، دریا با کالاهای flotsam و شناور بر آب پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]پس از طوفان، دریا با flotsam و jetsam پوشیده شده بود

15. The paper introduces the application of chromic flotsam natrium bisulfate in the course of neutralization and pre acidification in industry of chromic acid anhydride.
[ترجمه ترگمان]این مقاله کاربرد of flotsam natrium bisulfate را در مسیر خنثی سازی و پیش از اسیدی شدن در صنعت استیک acid استیک acid معرفی می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله کاربرد کریستال فلسیم سدیم بیسوفلایت در حین خنثی سازی و قبل از اسیدی شدن در صنایع آنیدرید اسید کرومیک معرفی شده است

اصطلاحات

flotsam and jetsam

1- تکه‌پاره‌های کشتی غرق‌شده و محمولات آن که قبلاً برای نجات کشتی به آب ریخته شده است، محمولات و تخته‌پاره‌های شناور بر آب 2- خرت و پرت، چیزهای بدردنخور یا وازده، آشغال ماشغال 3- آدم‌های بیکار و سرگردان، وازده‌های اجتماع، آوارگان


پیشنهاد کاربران

flotsam ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: دریاانداختۀ شناور
تعریف: دریاانداخته ای که بر روی آب شناور است


کلمات دیگر: