1. an attractive, flirtatious woman
زن جذاب و پرکرشمه
2. She gave him a flirtatious smile.
[ترجمه ترگمان]لبخند زنان به او لبخند زد
[ترجمه گوگل]او به او لبخند دلهره آور داد
3. He was dashing, self-confident and flirtatious.
[ترجمه ترگمان]اون خوش تیپ بود، اعتماد به نفس، اعتماد به نفس و لاس زدن
[ترجمه گوگل]او خجالتی، اعتماد به نفس و مسخره بود
4. Her flirtatious manners are intended to attract.
[ترجمه ترگمان]رفتار flirtatious برای جذب شدن در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رفتارهای پرخاشگرانه او جذب شده است
5. He remembered Lisette's flushed, flirtatious look and the way she had taken his hand and placed it on her body.
[ترجمه ترگمان]به خاطر آورد که این خانم برافروخته و سر و وضعش طوری است که دستش را گرفته و روی بدن او قرار داده بود
[ترجمه گوگل]او به یاد چشمان گشاد، لجبازانه و راه او دست خود را گرفت و آن را در بدن او گذاشت
6. Besides, the words could be construed as flirtatious, and she didn't want him getting the wrong impression again.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، کلمات ممکن بود به عنوان یک عشوه گر تعبیر شود، و او نمی خواست که او دوباره تاثیر اشتباه را بر او بگذارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، این کلمات را می توان به عنوان فریبنده تفسیر کرد، و او نمی خواست او دوباره تصور اشتباه را دوباره بدست آورد
7. Cressida's action is in keeping with her flirtatious character, which she herself can analyse: Troilus, farewell.
[ترجمه ترگمان]کار Cressida در حفظ شخصیت her است که خودش می تواند آن را تحلیل کند: Troilus، وداع
[ترجمه گوگل]اقدام Cressida در رعایت شخصیت پرخاشگر خود، که او خودش می تواند تجزیه و تحلیل: Troilus، خداحافظ
8. His manner was mildly flirtatious and he had a tendency to glance in my direction, showing off, I suspect.
[ترجمه ترگمان]رفتارش ملایم بود و او تمایل داشت به سمت من نگاه کند، و من مظنون بودم
[ترجمه گوگل]شیوه او کمی ترسناک بود و او تمایل داشت که در جهت من نگاه کند، به نظر می رسید
9. Graham plays Benedict's flirtatious daughter.
[ترجمه ترگمان]گراه ام دختر flirtatious بندیکت را بازی می کند
[ترجمه گوگل]گراهام دختر مشتاق استبدیک را بازی می کند
10. Your flirtatious ways will lead to trouble.
[ترجمه ترگمان]راه flirtatious شما باعث دردسر میشه
[ترجمه گوگل]راه های طعنه آمیز شما باعث مشکل خواهد شد
11. It was more than their flirtatious little games; it was a way of.
[ترجمه ترگمان]بیشتر از یک بازی کوچک و پر سر و صدا بود؛ یک راه برای آن بود
[ترجمه گوگل]این بیشتر از بازی های کوچک مشتاق بود؛ این راهی بود
12. Tink has since gathered an entourage of fellow flirtatious fairies.
[ترجمه ترگمان]به بچه ها فکر می کنند که از آن زمان تا حالا یکی از entourage و زن های عشوه گر را جمع کرده
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه Tink از طرفداران جادوگران مودب هم جمع شده است
13. Shan the folk custom with peculiar head flirtatious expressions, tide agitation rhyme is Shan first sign.
[ترجمه ترگمان]اما مردم عادت به عادت عجیب و غریبی دارند که نخستین نشانه آن است
[ترجمه گوگل]شان سفارشی عامیانه با عبارات مشتاق عجیب و غریب، قافیه تحریک طعمه اولین علامت شان است
14. With a glint in his eyes, he replied flirtatious - ly: " Maybe you want me? "
[ترجمه ترگمان]در چشمانش برق زد و گفت: شاید تو منو می خو ای؟ \" \" \"
[ترجمه گوگل]با نگاهی به چشمش، او به طرز وحشیانه پاسخ داد: 'شاید من می خواهم؟ '
15. Apart from being a flirtatious rebel, Madonna was very good at her schoolwork.
[ترجمه ترگمان]\"مدونا\" جدا از یک فرد یاغی و چند نفری، در مورد تکالیف مدرسه بسیار خوب عمل می کرد
[ترجمه گوگل]مدونا در کنار تحصیلات تکمیلی خود، بسیار خوشحال بود