کلمه جو
صفحه اصلی

pestilential


معنی : سام، وابسته به طاعون یا افت
معانی دیگر : بیماری زا، واگیر زا، موجب بیماری همه گیر، مهلک، کشنده، همه گیر و خطرناک

انگلیسی به فارسی

وابسته به طاعون یا افت


مستهجن، سام، وابسته به طاعون یا افت


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pestilentially (adv.)
(1) تعریف: of, causing, or resembling a pestilence; pestilent.
مشابه: pestilent

(2) تعریف: bothersome or destructive.

• deadly, fatal; contagious, infectious

مترادف و متضاد

سام (صفت)
infectious, pestilential

وابسته به طاعون یا افت (صفت)
pestilential

dangerous,


Synonyms: harmful baneful, contagious, contaminating, corrupting, deadly, deleterious, destructive, detrimental, diseased, evil, fatal, infectious, injurious, lethal, mortal, noxious, pernicious, pestiferous, ruinous, tainting, troublesome, vicious


Antonyms: clean, healthy, hygienic, safe, sanitary


جملات نمونه

1. We must get rid of these pestilential flies.
[ترجمه ترگمان]باید از شر این مگس ها خلاص بشیم
[ترجمه گوگل]ما باید از این مگس های مضر خلاص شویم

2. " be to resemble office worker of pestilential and general sweep anything away by appearance before this " happy net " be pointed to to lack new idea and cold-shoulder gradually.
[ترجمه ترگمان]\"باید به کارکنان مشاغل، pestilential و عمومی شباهت داشته باشد تا قبل از این که این تور\" شاد \" به تدریج به فقدان ایده جدید و به تدریج شانه خالی شود، هر چیزی را از خود دور کند
[ترجمه گوگل]'به کارمند اداری مرسوم و پاره پاره کننده هر چیزی که ظاهر می شود قبل از اینکه این' شبکه خوشحال 'به کمبود ایده های جدید و سرد و شانه تلقی شود، شبیه است

3. As Jefferson said, cities are pestilential to the morals, the health, and the liberties of man.
[ترجمه ترگمان]همانطور که جفرسون می گوید، شهرها pestilential برای اخلاقیات، بهداشت، و آزادی های فردی هستند
[ترجمه گوگل]همانطور که جفرسون گفت، شهرها به اخلاق، سلامت و آزادی های انسان مضر هستند

4. Good job too, a young thing like her oughtn't to be out late on a pestilential night like this.
[ترجمه ترگمان]کارت خوب بود، یه چیز جوون مثل اون نباید تا دیروقت شب بیرون باشه
[ترجمه گوگل]شغل خوب، یک چیز جوان مانند او نباید دیرتر از یک شب ماریانه مانند این کار کند

5. They squeezed across the narrow bridge ten abreast - one hideous, brown, pestilential beast with a hundred buckling legs.
[ترجمه ترگمان]آن ها روی پل باریک ده پهلو به هم فشرده شدند یک حیوان هولناک، قهوه ای، با صدها پا خم شده
[ترجمه گوگل]آنها در سراسر پل باریک دهانه پراکنده شدند - یک جانور سرسبز، قهوه ای، مضر با صد پایی لگن

6. Many people were dependent for their water supply on this pestilential stream.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به منبع آب خود در این نهر pestilential وابسته بودند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم برای تامین آب خود در این جریان مخرب وابسته بودند

7. A few huts were the only habitations to be seen in these pestilential regions.
[ترجمه ترگمان]چند کلبه در این مناطق pestilential دیده می شد
[ترجمه گوگل]چند کلبه تنها مکان هایی بود که در این مناطق مضر دیده می شد

8. Pestilence is a fierce and infective disease which is caused by the pestilential pathogen.
[ترجمه ترگمان]pestilence بیماری بسیار خشنی است که ناشی از آن بیماری pestilential است
[ترجمه گوگل]سوسن یک بیماری شدید و عفونی است که توسط پاتوژن پستان ایجاد می شود


کلمات دیگر: