کلمه جو
صفحه اصلی

overeat


معنی : پر خوردن
معانی دیگر : (در خوراک) زیاده روی کردن، پرخوری کردن

انگلیسی به فارسی

پرخوردن


سرخ کردن، پر خوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: overeats, overeating, overate, overeaten
• : تعریف: to eat more than a comfortable, proper, or healthy amount.

• eat excessively (especially on a regular basis)
if you overeat, you eat more than you need to or more than is healthy.

مترادف و متضاد

پر خوردن (فعل)
gorge, glut, surfeit, overeat, gormandize

eat too much


Synonyms: binge, eat like a horse, feast, gluttonize, gorge, gourmandize, overindulge, pack it away, pig, pig out, put it away, scarf, stuff oneself, stuff one’s face, surfeit


Antonyms: diet, fast


جملات نمونه

1. those who overeat become fat
آنهایی که زیادی می خورند چاق می شوند.

2. If you tend to overeat because of depression, first take steps to recognize the source of your sadness.
[ترجمه ترگمان]اگر به دلیل افسردگی خود پرخوری می کنید، ابتدا قدم های خود را بردارید تا منبع ناراحتی خود را تشخیص دهید
[ترجمه گوگل]اگر به علت افسردگی تمایل دارید، ابتدا اقدامات لازم برای تشخیص منبع غم و اندوه خود را انجام دهید

3. People who overeat are not addicts in the true sense of the word.
[ترجمه ترگمان]افرادی که پرخوری می کنند به معنای واقعی کلمه معتاد نیستند
[ترجمه گوگل]افرادی که از خواب بیدار می شوند معتاد نیستند در معنای واقعی کلمه

4. Generally, you shouldn't overeat yourself before sleeping.
[ترجمه ترگمان]معمولا نباید قبل از خوابیدن خود را overeat
[ترجمه گوگل]به طور کلی، قبل از خواب نباید بیش از حد بخوابید

5. Anorexics may overeat before purging themselves or vomiting.
[ترجمه ترگمان]anorexics ممکن است قبل از پاک سازی خود یا استفراغ، پرخوری کنند
[ترجمه گوگل]آنورکسیکس ممکن است قبل از تمیز کردن خود و یا استفراغ سرشار شود

6. If you overeat at night to unwind or relieve stress, find a substitute.
[ترجمه ترگمان]اگر در شب پرخوری می کنید تا استرس خود را کم کنید یا استرس خود را کم کنید، یک جایگزین پیدا کنید
[ترجمه گوگل]اگر در شب برای باز کردن یا از بین بردن استرس بیدار شوید، یک جایگزین پیدا کنید

7. What made people overeat, she said, was insecurity and immaturity.
[ترجمه ترگمان]او گفت که آن چه مردم را پرخوری داده بود، نا امنی و عدم بلوغ بود
[ترجمه گوگل]او گفت، آنچه که مردم را پرت کرد، ناامنی و عدم بلوغ بود

8. Some people can overeat without putting on much weight.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد می توانند بدون قرار دادن وزن زیاد پرخوری کنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم بدون اضافه کردن وزن بسیار زیاد می توانند بخورند

9. This means that they overeat at every meal and eventually this leads to obesity.
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که آن ها در هر وعده غذایی پرخوری می کنند و در نهایت منجر به چاقی می شوند
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که آنها در هر وعده غذایی سرشار از غذا می شوند و در نهایت منجر به چاقی می شود

10. Identify situations in which you tend to overeat and think of coping strategies for these times.
[ترجمه ترگمان]موقعیت هایی را شناسایی کنید که در آن ها تمایل به پرخوری و فکر کردن به استراتژی های مقابله برای این زمان ها دارید
[ترجمه گوگل]شرایطی را مشخص کنید که در آن شما تمایل به خوردن و فکر کردن به استراتژی های مقابله ای برای این زمان ها دارید

11. You want longevity and overeat, you want friendship and exploit.
[ترجمه ترگمان]شما خواستار طول عمر و پرخوری هستید، شما به دوستی و بهره برداری نیاز دارید
[ترجمه گوگل]شما می خواهید طول عمر و پرخوری، دوستی و بهره برداری را می خواهید

12. He as advise not to overeat.
[ترجمه ترگمان]اندرز می دهد که پرخوری نکند
[ترجمه گوگل]او به عنوان توصیه به پرخوری

13. People usually gain weight because they overeat, but what makes them overeat?
[ترجمه ترگمان]افراد معمولا وزن خود را به دست می آورند زیرا پرخوری می کنند، اما چه چیزی باعث پرخوری می شود؟
[ترجمه گوگل]مردم معمولا وزن می کنند زیرا آنها بیش از حد شسته شده است، اما چه چیزی آنها را بیش از حد می کند؟

14. You will tend to overeat this week.
[ترجمه ترگمان]شما این هفته پرخوری می کنید
[ترجمه گوگل]شما تمایل به بیش از حد در این هفته است

Those who overeat become fat.

آن‌هایی که زیادی می‌خورند چاق می‌شوند.


پیشنهاد کاربران

پر خوری کردن

متضاد
Eat too little


کلمات دیگر: