کلمه جو
صفحه اصلی

indiscernible


معنی : نا پیدا، غیر قابل تشخیص، تمیز ندادنی
معانی دیگر : نامحسوس، نادریاب، دیده نشدنی

انگلیسی به فارسی

غیر قابل تشخیص،تمیز ندادنی،دیده نشدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: indiscernibly (adv.)
• : تعریف: difficult to detect or perceive.
متضاد: discernible, distinguishable
مشابه: indistinguishable

• incapable of being discerned, imperceptible
something that is indiscernible cannot be seen or understood clearly; a formal word.

مترادف و متضاد

نا پیدا (صفت)
missing, latent, blind, transparent, unclear, inconspicuous, indiscernible

غیر قابل تشخیص (صفت)
invisible, indiscernible, indistinguishable, indiscoverable

تمیز ندادنی (صفت)
indiscernible, indistinguishable

imperceptible


Synonyms: indistinct, vague, obscure


جملات نمونه

1. The path was almost indiscernible in the mist.
[ترجمه ترگمان]جاده نزدیک بود در مه ناپدید شود
[ترجمه گوگل]این مسیر در حقیقت غیر قابل تشخیص بود

2. The transition was almost indiscernible.
[ترجمه ترگمان]این گذر تقریبا indiscernible بود
[ترجمه گوگل]گذار تقریبا غیر قابل تشخیص بود

3. Her nod was indiscernible, with no appeal as to what and whom Ezra wanted to talk about.
[ترجمه ترگمان]سرش را به علامت تایید تکان می داد و هیچ نشانی از چیزی نبود که ازرا می خواست راجع به آن حرف بزند
[ترجمه گوگل]گرگ او غیر قابل تشخیص بود، و هیچ درخواستی از آنچه که عزرا می خواست در مورد آن صحبت کند

4. The crack in the windshield was almost indiscernible.
[ترجمه ترگمان]شکاف شیشه جلوی اتومبیل تقریبا تمیز بود
[ترجمه گوگل]کرک روی شیشه جلو تقریبا غیر قابل تشخیص بود

5. The differences are almost indiscernible.
[ترجمه ترگمان]تفاوت ها تقریبا غیرقابل درک هستند
[ترجمه گوگل]تفاوت ها تقریبا قابل تشخیص نیستند

6. The same or indiscernible objects may be represented several times.
[ترجمه ترگمان]اشیا یک سان و یا indiscernible ممکن است چندین بار نمایش داده شوند
[ترجمه گوگل]اشیاء مشابه یا غیر قابل تشخیص ممکن است چندین بار نمایان شوند

7. The Problem of Indiscernible Counterparts follows from the representationalistic character of works of art.
[ترجمه ترگمان]مساله of Counterparts از ویژگی representationalistic آثار هنری پیروی می کند
[ترجمه گوگل]مشکل همتایان نامرئی از شخصیت نماینده گرای آثار هنری حاصل می شود

8. The lateritical gold deposit is an lately-founded indiscernible and a new type of gold deposit.
[ترجمه ترگمان]کانسار طلای lateritical یک indiscernible تازه تاسیس و نوع جدیدی از ذخایر طلا است
[ترجمه گوگل]ذخایر طلای سلطنتی، نوعی از ذخایر طلای ناشناخته و جدید است که اخیرا تاسیس شده است

9. The path was altogether indiscernible in the murky darkness which surrounded them(Sir Walter Scott.
[ترجمه ترگمان]مسیر کاملا مشخص بود در تاریکی تیره که آن ها را احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]این مسیر در تاریکی تاریک که آنها را احاطه کرده بود، کاملا غیر قابل تشخیص بود (سر والتر اسکات

10. And the Constitution gives to the Executive the right to recognize ambassadors ( indiscernible ).
[ترجمه ترگمان]و قانون اساسی به قوه مجریه این حق را می دهد که سفیران (indiscernible)را بشناسد
[ترجمه گوگل]و قانون اساسی به مقام اجرایی اجازه می دهد تا سفیران را تشخیص دهد (غیر قابل تشخیص)

11. This paper presents a novel rough set model based on concordance relation, according to which the objects are less indiscernible and tolerant on the basis of classical and tolerant rough sets.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک مدل مجموعه سخت براساس تطابق با تطابق با توجه به این موضوع ارائه می کند که با توجه به این که اشیا در برابر مجموعه های خشن کلاسیک و تحمل پذیر کم تر indiscernible و بردبار هستند
[ترجمه گوگل]در این مقاله یک مدل مجموعه ای خشن بر اساس رابطه سازگاری ارائه می شود که بر طبق آن، اشیاء بر پایه مجموعه های خشن کلاسیک و تحمل کننده کمتر قابل تشخیص و تحمل می باشند

12. Their eyes are ashen-white, drained of any hint of colour, while an almost indiscernible pupil resides just beneath the eye's surface.
[ترجمه ترگمان]چشمانشان سفید و سفید است، هر نشانه ای از رنگ را خالی می کنند، در حالی که یک دانش آموز تقریبا indiscernible درست زیر سطح چشم قرار دارد
[ترجمه گوگل]چشمان آنها قهوه ای سفید است، از هیچ کدام رنگ استفاده نمی شود، در حالی که یک دانش آموز تقریبا غیر قابل تشخیص فقط در زیر سطح چشم قرار دارد

13. There is a growing body of evidence that children properly treated for mercury poisoning fully recover normal functioning and are indiscernible from their neurotypical peers.
[ترجمه ترگمان]یک بدن رو به رشد وجود دارد که نشان می دهد کودکان به درستی درمان می شوند و به طور کامل عملکرد نرمال دارند و از همسالان خود خارج می شوند
[ترجمه گوگل]شواهد رو به رشدی وجود دارد که کودکان به طور مناسب برای مسمومیت با جیوه درمان کامل عملکرد نرمال را بهبود می بخشد و از همتایان عصبی آنها غیر قابل تشخیص هستند

14. Although we learned how to look at certain things, there seems to be an indiscernible desire for new images, for new perspectives as well as for new knowledge.
[ترجمه ترگمان]اگرچه ما یاد گرفتیم که چگونه به چیزهای خاصی نگاه کنیم، به نظر می رسد که یک میل indiscernible برای تصاویر جدید، برای چشم اندازه ای جدید و همچنین برای دانش جدید وجود دارد
[ترجمه گوگل]اگرچه ما یاد گرفتیم که چگونه به چیزهای خاص نگاه کنیم، به نظر می رسد میل تمایلی برای تصاویر جدید، دیدگاه های جدید و همچنین دانش جدید وجود دارد


کلمات دیگر: