1. he came down from his place of espial
او از محل دیدبانی خود پایین آمد.
2. Train their espial ability and abstract epitome ability.
[ترجمه ترگمان]توانایی espial و توانایی خلاصه انتزاعی را آموزش دهید
[ترجمه گوگل]توانایی اسپویل و توانایی انتزاعی خود را آموزش دهید
3. At the same time, through his acute espial, decisive realism, he reflected the change of the society truly.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، از طریق espial شدید، رئالیسم قاطع، تغییر جامعه را به طور واقعی منعکس کرد
[ترجمه گوگل]در همان زمان، از طریق espial حاد خود، واقع گرایی قاطع، او تغییرات واقعی جامعه را منعکس کرد
4. Espial:The act of watching or observing; observation.
[ترجمه ترگمان]عمل نگاه کردن یا نگاه کردن است
[ترجمه گوگل]Espial: عمل تماشای یا مشاهده؛ مشاهده
5. Wide industry adoption (OSGi -- see http://www. osgi. org -- Espial, Echelon).
[ترجمه ترگمان]پذیرش صنعت گسترده (OSGi - مراجعه به http: \/ \/ www osgi org، -، Echelon)
[ترجمه گوگل]پذیرش صنعت گسترده (OSGi - http: // www osgi org - Espial، Echelon)
6. You will have a bit espial to see how the temperature change.
[ترجمه ترگمان]شما کمی espial خواهید داشت تا ببینید چگونه دما تغییر می کند
[ترجمه گوگل]برای دیدن تغییرات درجه حرارت، کمی دقت کنید
7. When the waggon had passed on, Gabriel withdrew from his point of espial.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گاری عبور کرد، گابریل از محل دیدبانی خود بیرون آمد
[ترجمه گوگل]گابریل هنگامی که واگن برداشته بود، از نقطه اوج خود عقب نشست