کلمه جو
صفحه اصلی

goo


معنی : چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزهو طعم تند، ذوق، رغبت
معانی دیگر : (آمریکا-خودمانی)، چیز چسبناک، چیز چسبان، شیرین و چسبناک، شیره مانند، میل

انگلیسی به فارسی

احساسات آبکی، چُس ناله، احساسات رقیق


(عامیانه) چیز چسبناک، چیز نوچ/موچ


برو، ماده چسبنده و لزج، چسبناک، بوی نامطبوع، مزهو طعم تند، ذوق، رغبت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a thick, wet, or sticky substance.

(2) تعریف: excessively sentimental language; drivel.

• sticky substance; excessive sentimentality (slang)
you can use goo to refer to any thick, sticky substance, for example mud or paste; an informal word.

مترادف و متضاد

Synonyms: crud, glop, gook, guck, gunk, muck, ooze, sludge, slush, yuck


sticky substance


چسبناک (اسم)
stick, viscose, slab, goo, stickiness

ماده چسبنده و لزج (اسم)
goo

بوی نامطبوع (اسم)
goo

مزه و طعم تند (اسم)
goo

ذوق (اسم)
taste, verve, liking, penchant, relish, zeal, gusto, goo, vertu, virtu

رغبت (اسم)
propensity, relish, zest, goo

جملات نمونه

1. My washbag's covered in goo.
[ترجمه ترگمان]موهای تنم سیخ شده بود
[ترجمه گوگل]کیسه شستن من در زیر کشیده شده است

2. Well, actually, he did spill some kind of goo all over his cravat at the Election-Day lunch at Allegro restaurant.
[ترجمه ترگمان]خب، در واقع، اون یه جورایی روی کراوات روز روز ناهار توی رستوران \"allegro\" ریخت
[ترجمه گوگل]خب، در واقع، او در زمان ناهار روز انتخابات در رستوران Allegro نتوانست نوعی گوا را در تمام طول خلقت اش نابود کند

3. There was flammable goo all over the place.
[ترجمه ترگمان] اونجا همه جا وجود داشت
[ترجمه گوگل]در همه جا جوش قابل اشتعال بود

4. And gradually the goo started to drain out of my poetry.
[ترجمه ترگمان]و کم کم مایع شروع به خروج از شعر من کرد
[ترجمه گوگل]و به تدریج گوی شروع به از بین بردن شعر من کرد

5. It was still goo, so she put it out on the back porch for the cat.
[ترجمه ترگمان]هنوز آن ماده لزج بود، بنابراین آن را روی ایوان پشتی خانه گذاشت
[ترجمه گوگل]هنوز هم جودو بود، بنابراین او را در حیاط پشت برای گربه گذاشت

6. In this country, experiments are continuing with sticky goo to counteract the slippery leaf mould.
[ترجمه ترگمان]در این کشور، آزمایش ها با مواد چسبناک به منظور خنثی کردن قالب برگ لغزنده ادامه دارند
[ترجمه گوگل]در این کشور، آزمایشات با چسبناک چسبنده برای ضدعرض کردن برگ برگ لغزنده ادامه دارد

7. Green and yellow and red bubbling goo.
[ترجمه ترگمان]سبز و زرد و لزج سرخ
[ترجمه گوگل]سبز و زرد و قرمز حباب گوی

8. They sat there in the corner making goo - gooeyes at each other.
[ترجمه ترگمان]آن ها در گوشه ای نشسته بودند و به یکدیگر زل می زدند
[ترجمه گوگل]آنها در گوشه ای نشسته اند و یکدیگر را می بینند

9. I sang a little song " Ga ga goo goo - ga goo ga. "
[ترجمه ترگمان]من یک آهنگ کوچک را برای ضربه goo goo نواخت \"
[ترجمه گوگل]من یک آهنگ کوچک 'Ga Ga goo goo - ga gao ga '

10. I laughed, and with pride I said " Goo gah. "
[ترجمه ترگمان]خندیدم، و با غرور گفتم \"Goo gah\"
[ترجمه گوگل]من خندیدم، و با افتخار گفتم: 'گاوه '

11. I said " Ga ga - goo. "
[ترجمه ترگمان]من گفتم: \"Ga ga\"
[ترجمه گوگل]من گفتم: 'Ga ga - goo '

12. That's right -- not only can you use Goo. gl to generate QR codes, but now you can build it into your own software.
[ترجمه ترگمان]درست است - - نه فقط می توانی از Goo استفاده کنی حالا شما می توانید کد QR تولید کنید اما حالا می توانید آن را در نرم افزار خودتان بسازید
[ترجمه گوگل]درست است که نه تنها می توانید از Goo استفاده کنید GL برای تولید کدهای QR، اما حالا شما می توانید آن را به نرم افزار خود ساخت

13. Goo Hye Sun watched the award ceremony on TV.
[ترجمه ترگمان]Goo سان، مراسم اعطای جوایز تلویزیونی را تماشا کرد
[ترجمه گوگل]گوا هه سان در مراسم تحلیف تلویزیون تماشا کرد

14. If Dong - goo ends up leaving, too, I ' ll die!
[ترجمه ترگمان]اگه گاما - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]اگر دونگ - گوا به پایان می رسد، نیز، من می خواهم بمیرم!


کلمات دیگر: