کلمه جو
صفحه اصلی

holocaust


معنی : قتل عام، همه سوزی، کشتار همگانی، معمولا بوسیله سوزاندن، اتش سوزی همگانی
معانی دیگر : ویرانی بزرگ، بلای عظیم، فاجعه، (در اصل) قربانی کباب شده برای خدایان، همه قربانی، قربانی بزرگ

انگلیسی به فارسی

هولوکاست، قتل عام، همه سوزی، کشتار همگانی، معمولا بوسیله سوزاندن، اتش سوزی همگانی


همه سوزی، کشتار همگانی، (به‌طور معمول بوسیله سوزاندن)، قتل عام، اتش سوزی همگانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: holocaustal (adj.), holocaustic (adj.)
(1) تعریف: an extensive or thorough destruction or devastation, esp. by fire.
مترادف: conflagration, devastation
مشابه: cataclysm, destruction, firestorm, havoc, inferno

- The dropping of the atomic bomb triggered a nuclear holocaust in Hiroshima, Japan.
[ترجمه A.A] افتادن بمب اتمی باعث یک قتل عام هسته ای در هیروشیمای ژاپن شد
[ترجمه ترگمان] پرتاب بمب اتمی منجر به هولوکاست هسته ای در هیروشیما، ژاپن شد
[ترجمه گوگل] افتادن بمب اتمی یک هلیکوپتر هسته ای در هیروشیما، ژاپن را منجر شد

(2) تعریف: (cap.) the systematic slaughter of Jews and members of other groups by Nazis during World War II.
مشابه: annihilation, genocide, hecatomb, massacre, pogrom, slaughter

- The Holocaust is remembered as one of history's most atrocious crimes against humanity.
[ترجمه ترگمان] هولوکاست به عنوان یکی از وحشتناک ترین جرائم علیه بشریت به یاد می آید
[ترجمه گوگل] هولوکاست به عنوان یکی از بدترین جنایات تاریخی علیه بشریت به حساب می آید
- Millions of people died in the Holocaust.
[ترجمه ترگمان] میلیون ها نفر در هولوکاست کشته شدند
[ترجمه گوگل] میلیون ها نفر در هولوکاست جان باخته اند

(3) تعریف: a sacrificial offering that is set on fire and destroyed.
مشابه: auto-da-f�, hecatomb, sacrifice, suttee

• the mass slaughter of european civilians and especially jews by the nazis during world war ii
total devastation, great disaster, complete destruction by fire; burnt offering; mass killing, great massacre
a holocaust is very great destruction and loss of life, especially in war or by fire.

مترادف و متضاد

قتل عام (اسم)
carnage, bloodbath, genocide, slaughter, holocaust

همه سوزی (اسم)
holocaust

کشتار همگانی (اسم)
holocaust

معمولا به وسیله سوزاندن (اسم)
holocaust

اتش سوزی همگانی (اسم)
holocaust

widespread destruction


Synonyms: annihilation, carnage, catastrophe, devastation, extermination, extinction, genocide, immolation, inferno, massacre, mass murder, slaughter


جملات نمونه

1. an atomic holocaust
فاجعه ی اتمی

2. A nuclear holocaust seemed a very real possibility in the '50s.
[ترجمه ترگمان]یک قتل عام اتمی احتمال خیلی واقعی در ۵۰ سالگی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]هولوکاست هسته ای در 50 سالگی به نظر بسیار واقعی تبدیل شد

3. So count the cost of the holocaust Stand up and fight For peace.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، هزینه هولوکاست را بشمارید و برای صلح مبارزه کنید
[ترجمه گوگل]بنابراین هزینۀ هولوکاست را حساب کنید ایستادن و مبارزه برای صلح

4. One way we tried to comprehend the Holocaust was by developing certain misapprehensions about it.
[ترجمه ترگمان]یکی از راه هایی که ما سعی کردیم هولوکاست را درک کنیم، با توسعه misapprehensions در این مورد بود
[ترجمه گوگل]یکی از راه هایی که سعی کردیم هولوکاست را درک کنیم این است که با ایجاد برخی سوء تفاهمات در مورد آن

5. She can tell the Holocaust horror stories now without bursting into tears.
[ترجمه ترگمان]حالا اون می تونه داستان های ترسناک Holocaust رو تعریف کنه بدون اینکه گریه کنه
[ترجمه گوگل]او می تواند داستان های ترسناک هولوکاست در حال حاضر بدون اشکیدن به اشک

6. The denial of the Holocaust is the latest twist in this tale of conspiracy and deception.
[ترجمه ترگمان]انکار of آخرین پیچ در داستان توطئه و فریب است
[ترجمه گوگل]انکار هولوکاست آخرین پیچیدگی در این داستان از توطئه و فریب است

7. An exhibition on the Holocaust simply would not do.
[ترجمه ترگمان]نمایشگاهی در هولوکاست به سادگی انجام نمی شد
[ترجمه گوگل]نمایشگاه هولوکاست به سادگی انجام نمی شود

8. Theatre producer Harold Prince picked out the Holocaust portraits; celebrity hound Larry King put forth the photo of a dead friend.
[ترجمه ترگمان]تهیه کننده اپرا، هارولد پرنس the هولوکاست را انتخاب کرد؛ لری کینگ، تازی مشهور، عکس یک دوست مرده را به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]هارولد پرنس، تهیه کننده تئاتر، پرتره های هولوکاست را انتخاب کرد؛ لری کینگ، مشهور مشهور، عکس یک دوست مرده را به تصویر می کشد

9. Some of the students wept, horrified by the Holocaust survivor's stories.
[ترجمه ترگمان]برخی از دانشجویان از شنیدن داستان های هولوکاست به وحشت افتادند
[ترجمه گوگل]بعضی از دانش آموزان گریه می کردند، از داستان های بازمانده هولوکاست به وحشت افتادند

10. "Never again" is the refrain associated with the Holocaust.
[ترجمه ترگمان]\"هرگز دیگر\" \" خودداری از هولوکاست نیست \"
[ترجمه گوگل]'هرگز دوباره' احضاریه با هولوکاست همراه است

11. In the final play Freedom to Party the holocaust is over, but the battles remain.
[ترجمه ترگمان]در آخرین نمایشنامه آزادی برای حزب، هولوکاست کاملا پایان یافته است، اما درگیری ها همچنان ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در بازی نهایی آزادی به حزب، هولوکاست پایان یافته است، اما جنگ ها باقی می مانند

12. If the War Crimes Act, denial law and Holocaust day were unarguably just, calculations about malign side-effects would be irrelevant.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که قانون جرایم جنگی، انکار قانون و روز هولوکاست، تنها به حساب آید، محاسبات مربوط به اثرات جانبی مضر، بی ربط به نظر خواهد رسید
[ترجمه گوگل]اگر قانون جرایم جنگی، قانون انکار و روز هولوکاست صرفا غیرممکن بود، محاسبات مربوط به عوارض جانبی بدخیم بی اهمیت بود

13. By 197 Holocaust remembrance was becoming a national tidal wave.
[ترجمه ترگمان] با توجه به خاطرات Holocaust … این یه موج جزر و مد شده بود
[ترجمه گوگل]یادآور هولوکاست در سال 1971 تبدیل به یک موج ملی شد

14. The holocaust is an immense and vile red herring.
[ترجمه ترگمان]کشتار همگانی، ماهی دودی عظیم و نفرت انگیز است
[ترجمه گوگل]هولوکاست یک شاه ماهی بزرگ و ناپاک است

15. The Auschwitz concentration camp always remind the world of the holocaust.
[ترجمه ترگمان]کمپ تراکم آشویتز همواره به مردم جهان هولوکاست را یادآوری می کند
[ترجمه گوگل]اردوگاه کار اجباری آشویتس همیشه به جهان هولوکاست یادآوری می کند

an atomic holocaust

فاجعه‌ی اتمی


اصطلاحات

the Holocaust

کشتار یهودیان توسط آلمانها در جنگ دوم جهانی



کلمات دیگر: