کلمه جو
صفحه اصلی

peradventure


معنی : شاید، اتفاقا
معانی دیگر : (قدیمی)، محتملا، گاهست، تصادفا، حدس، بخت

انگلیسی به فارسی

اتفاقا، تصادفا، شاید


خوشبختی، شاید، اتفاقا


انگلیسی به انگلیسی

• uncertainty, indefiniteness, indeterminacy
possibly; perhaps

مترادف و متضاد

شاید (اسم)
peradventure

اتفاقا (اسم)
peradventure

جملات نمونه

1. It is beyond peradventure that the 2010 World Exposition will bring Shanghai many good opportunities, which will stimulate Shanghai's economy to greater development.
[ترجمه ترگمان]شایان ذکر است که نمایشگاه جهانی ۲۰۱۰ فرصت های خوبی را برای شانگهای به ارمغان خواهد آورد که اقتصاد شانگهای را به توسعه بیشتر تشویق خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فراتر از این تصور می شود که نمایشگاه جهانی 2010 فرصت شگفت انگیزی برای شانگهای به ارمغان خواهد آورد که اقتصاد شانگهای را برای توسعه بیشتر تحریک می کند

2. It's beyond peradventure that the 2010 World Exposition will bring Shanghai lots of opportunities, stimulating Shanghai 's economy to greater development.
[ترجمه ترگمان]شایان ذکر است که نمایشگاه جهانی ۲۰۱۰ فرصت های بسیاری را به همراه خواهد داشت و اقتصاد شانگهای را به توسعه بیشتر تشویق خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این فراتر از تصور است که نمایشگاه جهانی 2010 شانگهای فرصت های زیادی را به ارمغان می آورد، اقتصاد شانگهای را به توسعه بیشتر تحریک می کند

3. It may peradventure be thought that there never was such a time.
[ترجمه ترگمان]ممکن است که به نظر برسد که هرگز چنین زمانی وجود نداشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است تصور شود که چنین زمانی وجود نداشته باشد

4. This proves beyond peradventure that he is innocent.
[ترجمه ترگمان]این ثابت می کند که او بی گناه است
[ترجمه گوگل]این ثابت می کند فراتر از تصور که او بی گناه است

5. Peradventure, hadst thou met earlier with a better love than mine, this evil had not been.
[ترجمه ترگمان]ای کاش زودتر از من با عشقی بهتر از من آشنا می شدی، این شرارت نبود
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، قبل از اینکه با عشق بهتر از من ملاقات کنی، این بد نبود

6. If peradventure you fail.
[ترجمه ترگمان]اگر هم تو شکست بخوری
[ترجمه گوگل]اگر تصور نکردی

7. If peradventure you meet him. . .
[ترجمه ترگمان]اگر هم که شما او را ملاقات کردید
[ترجمه گوگل]اگر تصور می کنید او را ملاقات می کنید

8. That worthy had his future fixed for him beyond a peradventure.
[ترجمه ترگمان]این شایسته آینده او بود که او را از قضا و قدر برای او معین کرده بود
[ترجمه گوگل]این شایسته آینده او را برای او فراتر از تصورات ثابت کرد

9. Balfours of shaws: an ancient, honest, reputable house, peradventure in these latter days decayed.
[ترجمه ترگمان]Balfours از خانواده شاو؛ یک خانه قدیمی، شریف و آبرومند، در این روزه ای اخیر از قضا و قدر از هم رفته بود
[ترجمه گوگل]Balfours shaws خانه باستانی، صادقانه، معتبر، peradventure در این روزهای اخیر فاسد شده است


کلمات دیگر: