کلمه جو
صفحه اصلی

melodramatic


معنی : مربوط به نمایش ملودرام
معانی دیگر : وابسته به نمایش ملودرام

انگلیسی به فارسی

مربوط به نمایش ملودرام


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: melodramatically (adv.)
• : تعریف: of, like, or suitable to melodrama; overdone; exaggerated.
مترادف: histrionic, overdone
مشابه: exaggerated, flamboyant, hammy, maudlin, mawkish, mushy, overwrought, sentimental, stagy, theatrical

• over dramatic, too dramatic; exaggerated, emotional; of or pertaining to melodrama
if you are being melodramatic, you treat a situation as much more serious than it really is.

مترادف و متضاد

Antonyms: calm, normal, untheatrical


extravagant in speech, behavior


Synonyms: artificial, blood-and-thunder, cliff-hanging, cloak-and-dagger, exaggerated, ham, hammy, histrionic, hokey, overdramatic, overemotional, sensational, spectacular, stagy, theatrical


مربوط به نمایش ملودرام (صفت)
melodramatic

جملات نمونه

1. "Don't you think you're being rather melodramatic?" Jane asked.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنی که داری زیادی ملودرام بازی در میاری؟ جین پرسید
[ترجمه گوگل]'آیا شما فکر می کنید شما در حال بودن و نه ملودرام؟' جین پرسید:

2. He waved his arms in a melodramatic gesture.
[ترجمه ترگمان]او دستش را با حرکتی نمایشی تکان داد
[ترجمه گوگل]او دستهای خود را با حرکات ملودرام باز کرد

3. It sounds melodramatic, but I felt like someone was watching me.
[ترجمه ترگمان]به نظر ملودرام میاد، اما احساس کردم یکی داره منو نگاه می کنه
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ملودرامات، اما من احساس کردم کسی بود که من را تماشا می کرد

4. Not to be melodramatic, but the empire awaits your decision.
[ترجمه ترگمان]نه برای اینکه احساساتی بشه، اما امپراطوری تصمیم تو رو منتظر می گیره
[ترجمه گوگل]نه ملودرامیک، اما امپراتوری در انتظار تصمیم شماست

5. Stop being so melodramatic!
[ترجمه ترگمان]اینقدر ملودرام نباش
[ترجمه گوگل]متوقف شدن ملودراما!

6. He was associated with a heavy, melodramatic, and often sentimental style of acting.
[ترجمه ترگمان]او با یک سبک احساساتی، melodramatic و اغلب احساساتی در ارتباط بود
[ترجمه گوگل]او با یک سبک سنگین، ملودرامانه و اغلب احساساتی از بازیگری همراه بود

7. What was this melodramatic gesture of Jake's all about?
[ترجمه ترگمان]این حرکت نمایشی در مورد جیک چطور بود؟
[ترجمه گوگل]این ژست ملودرام درباره جیک چیست؟

8. The days of melodramatic voices and candles in the footlights are long gone.
[ترجمه ترگمان]روزها دیگر صداها و شمع ها در طول شب از بین رفته اند
[ترجمه گوگل]روزهای صدای ملودرامایی و شمع در نور پس زمینه، از بین رفته است

9. The stories had the melodramatic plot lines of comic books or soap operas.
[ترجمه ترگمان]داستان ها، طرح های ملودرام کتاب های کمدی یا سریال های عامه پسند را داشتند
[ترجمه گوگل]این داستانها خطوط ملودرامتی از کتابهای کمیک یا اپرا را دوست داشتند

10. A little melodramatic, I grant you, but it represented the worst-case scenario.
[ترجمه ترگمان]یه کمی شلوغش می کنم، اما این بدترین سناریوی ممکن بود
[ترجمه گوگل]کمی ملودرام، من به شما داده ام، اما این بدترین سناریو را نشان می دهد

11. He automatically steps into the room, casting a melodramatic look over his shoulder.
[ترجمه ترگمان]او به طور خودکار وارد اتاق شد و نگاهی ملودرام به پشت سرش انداخت
[ترجمه گوگل]او به طور اتوماتیک وارد اتاق می شود، نگاهی ملودرامانه ای را روی شانه اش می گذارد

12. Today the site is home to a kitschy, melodramatic replay of some of the pivotal moments of early Augustinian history.
[ترجمه ترگمان]امروزه، این مکان منزلگاه یک kitschy، replay melodramatic برخی از لحظات محوری تاریخ Augustinian اولیه است
[ترجمه گوگل]امروزه این سایت به کیتچی و ملودرامای برخی از لحظات محوری تاریخ اولیه آگوستین مربوط می شود

13. The next restoration project will be of the melodramatic pyramid memorial to Canova, which is in a dangerously precarious state.
[ترجمه ترگمان]پروژه بازسازی بعدی شامل بنای یادبود melodramatic برای کانووا خواهد بود که در وضعیت خطرناک خطرناکی قرار دارد
[ترجمه گوگل]پروژه بعدی ترمیم خواهد بود از یادبود هرم طلایی Canova، که در یک کشور خطرناک مضر است

14. The script is terrible, the acting by turns melodramatic and wooden, the direction confused.
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه خیلی وحشتناک است، بازیگری با تبدیل melodramatic و چوبی، جهت گیج می شود
[ترجمه گوگل]اسکریپت وحشتناک است، بازی با چرخش ملودرامیک و چوبی، جهت گیج شده است

15. This melodramatic shift in the seasons has forced the wild world to our attention.
[ترجمه ترگمان]این تغییر melodramatic در فصول، جهان وحشی را به توجه ما واداشته است
[ترجمه گوگل]این تغییر ملودرامها در فصول، دنیای وحشی را به ما توجه کرده است

پیشنهاد کاربران

پیاز داغ چیزی را زیاد کردن.

اغراق آمیز


کلمات دیگر: