کلمه جو
صفحه اصلی

mellifluous


معنی : شیرین، ملیح، خوش زبان، عسلی، عسل دار، خوش صحبت، خوش هوا
معانی دیگر : (سبک هنری یا نگارش و سخن و غیره) شیرین و خوشایند، شهد افشان، شیرین سخن

انگلیسی به فارسی

(سبک هنری یا نگارش و سخن و غیره) دلنشین، شیرین و خوشایند، شهد افشان، شیرین سخن


دوست داشتنی، شیرین، ملیح، خوش زبان، خوش صحبت، خوش هوا، عسل دار، عسلی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: mellifluously (adv.), mellifluousness (n.)
• : تعریف: flowing and sweet, as though with honey.
متضاد: abrasive, cacophonous, harsh

- You should sing love songs with that mellifluous voice of yours.
[ترجمه ترگمان] باید با این صدای نرم و دلنشین آهنگ عاشقانه بخونی
[ترجمه گوگل] شما باید آهنگ های عشق را با این صدای دلپذیر از خود بشنوید

• sweetly flowing, pleasing to the tongue or ear, sweet as with honey, mellifluent
a mellifluous voice or piece of music is very pleasant to listen to; a formal word.

مترادف و متضاد

شیرین (صفت)
sweet, fresh, amiable, sugary, luscious, soft, saccharine, tuneful, dulcet, mellifluous, mellifluent, sweetish

ملیح (صفت)
graceful, sugary, melodic, tuneful, dulcet, mellifluous, melodious

خوش زبان (صفت)
eloquent, oratorical, silver-tongued, mellifluous, mellifluent

عسلی (صفت)
yellow, mellifluous, mellifluent, honey-colored, honeyed, melliferous, honey-coloured, honey-like

عسل دار (صفت)
mellifluous, mellifluent, melliferous

خوش صحبت (صفت)
mellifluous, mellifluent, smooth-spoken, well-spoken

خوش هوا (صفت)
melodic, mellifluous, mellifluent, thoroughly ventilated

smooth and sweet sounding


Synonyms: agreeable, dulcet, euphonic, fluid, harmonic, honeyed, mellow, pleasing, resonant, songful, soothing, symphonious, tuned, tuneful


جملات نمونه

1. mellifluous voice
صدای دلنشین

2. I grew up around people who had wonderful, mellifluous voices.
[ترجمه ترگمان]من دور و بر مردمی بزرگ شدم که صداهای شگفت انگیز و شیرین و شیرین داشتند
[ترجمه گوگل]من در اطراف افرادی که صداهای شگفت انگیز و دلربا داشتند بزرگ شدم

3. The voice was mellifluous and smooth.
[ترجمه ترگمان]صدا نرم و دلنشین بود
[ترجمه گوگل]صدای دلپذیر و صاف بود

4. Dowson's poetry is mannered, literary, mellifluous, and in a diction operating on a narrow register.
[ترجمه ترگمان]شعر Dowson، mannered، ادبی، mellifluous، و بیانی است که بر روی یک رجیستر محدود عمل می کند
[ترجمه گوگل]شعر دوسون، ادبی، دلربا، و در یک افسانه ای است که در یک ثبت نام باریک عمل می کند

5. Soon the room is filled with Bates' mellifluous tones.
[ترجمه ترگمان]به زودی اتاق پر از بی تز و نرم می شود
[ترجمه گوگل]به زودی اتاق با تنهای دلپذیر بیتس پر می شود

6. Her voice was distinctive, soft and mellifluous.
[ترجمه ترگمان]صدایش مشخص و نرم و ملایم بود
[ترجمه گوگل]صدای او متمایز، نرم و دلپذیر بود

7. The sweet witty soul of Ovid lives in mellifluous and honey - tongued Shakespeare.
[ترجمه ترگمان]روح شیرین و خوش مزه اووید در مدح شکسپیر شیرین و شیرین زندگی می کند
[ترجمه گوگل]ارواح باهوش شیرین زندگی می کنند در شگفت انگیز و عادی - شکسپیر زبان

8. In this overheated context, playing mellifluous, unthreatening versions of soul and jazz could surprise, maybe even shock.
[ترجمه ترگمان]در این زمینه فوق برافروخته، بازی کردن نسخه های unthreatening روح و جاز ممکن است باعث تعجب، شاید حتی شوک شود
[ترجمه گوگل]در این زمینه بیش از حد، بازی های متفاوتی و ناسازگارانه روح و جاز، ممکن است شگفت زده شود، شاید حتی شوک

9. The more mellifluous the singer, the more dexterous the harpist, the more mates he attracts.
[ترجمه ترگمان]هر چه بیشتر به این خواننده mellifluous، the، the، the که جذب می کند
[ترجمه گوگل]خواننده ترجیح میدهد، شاعر ترجیح میدهد، بیشتر همسرانش را جذب میکند

10. It will astonish your aperitif papillae by muscat fragrances and the with mellifluous by its mouth.
[ترجمه ترگمان]شراب aperitif را با fragrances muscat و the که از دهانش بیرون می زند، به تعجب خواهد انداخت
[ترجمه گوگل]این پاپیلهای آپپرتیف شما را با عطرهای مسکات و با دهان آن با ذوق و شوخ طبعی شگفت زده خواهد کرد

mellifluous voice

صدای دلنشین


The voice was mellifluous and smooth.

صدا دلنشین و روان بود.



کلمات دیگر: