کلمه جو
صفحه اصلی

lithe


معنی : نرم، خم شو، لاغر اندام
معانی دیگر : خمش پذیر، قابل انعطاف، زود خم، نرمش دار، چست و چالاک (lithesome هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

نرم، خم شو، لاغر اندام


لیچ، لاغر اندام، نرم، خم شو


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: lither, lithest
مشتقات: lithely (adv.), litheness (n.)
(1) تعریف: characterized by light, graceful, flexible movements.
مترادف: agile, graceful, lissome, nimble, supple
مشابه: airy, light-footed, lively, sprightly, spry

- The lithe young gymnast performed the move easily.
[ترجمه ترگمان] ژیمناستیک جوان انعطاف پذیر این حرکت را به آسانی انجام داد
[ترجمه گوگل] ژیمناست لیچ جوان این حرکت را به آسانی انجام داد

(2) تعریف: easy to bend; supple; flexible; pliant.
مترادف: limber, lissome, pliant, supple
متضاد: rigid
مشابه: flexible, plastic, pliable

- The stems of the plant are lithe and strong.
[ترجمه ترگمان] ساقه گیاه نرم و محکم است
[ترجمه گوگل] ساقه گیاهان کم و قوی است

• flexible, limber
a lithe person or animal moves and bends their body easily and gracefully; a literary word.

مترادف و متضاد

نرم (صفت)
slick, fine, effeminate, supple, suave, sleek, mellow, soft, tractable, downy, limp, floppy, smooth, limber, spongy, pliant, flexible, lubricious, flexuous, cottony, fluffy, tractile, treatable, plastic, glace, flabby, plumy, lissom, lissome, lithesome, lithe, flexural, sequacious, levigated, silky, irrefrangible, lambent, sericeous, silken

خم شو (صفت)
limber, pliant, flexible, pliable, lithe

لاغر اندام (صفت)
lithe

flexible, graceful and slender


Synonyms: agile, lean, lightsome, limber, lissome, loose, nimble, pliable, pliant, slight, slim, spare, supple, thin


Antonyms: awkward, fat, stiff, thick


جملات نمونه

1. His walk was lithe and graceful.
[ترجمه ترگمان]راه رفتنش نرم و نرم بود
[ترجمه گوگل]پیاده روی او کم و زیاد بود

2. He had the lithe, athletic body of a ballet dancer.
[ترجمه ترگمان]او بدن نرم و ورزیده یک رقاصه باله داشت
[ترجمه گوگل]او دارای بدن لخت، بدنسازی یک رقصنده باله بود

3. The aim was to surround lithe John with domestic objects and so turn his mind to conjugal felicity.
[ترجمه ترگمان]هدف این بود که او را با اشیا خانگی دور کند و به این ترتیب ذهنش را به سعادت زناشویی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]هدف این بود که جان و جان را با اشیاء داخلی احاطه کند و بنابراین ذهن خود را به فداکاری زناشویی تبدیل می کند

4. With such thoughts in my head and lithe grace in my movements, I loped up the grassy knoll to the court.
[ترجمه ترگمان]با این افکار و حرکات نرم و نرم در حرکات و حرکات و حرکات نرم و نرم خود، از تپه پوشیده از چمن به سوی دادگاه خیز برداشتم
[ترجمه گوگل]با چنین افکار در سر و فضل من در جنبشهای من، من به سمت حیاط خلوت پرورش دادم

5. Torrence dances with the lithe contortions of a cobra.
[ترجمه ترگمان]رقص های torrence با پیچ وتاب مخصوص یک مار کبرا
[ترجمه گوگل]تورنتس با لکه های لکه ای کبرا رقص می کند

6. The little animals though fat were lithe; they were heavy, their coats shone, opulent and dense.
[ترجمه ترگمان]هر چند که چاق بودند، لاغر بودند، they سنگین و سنگین بودند
[ترجمه گوگل]حیوانات کوچک اما چربی کم بودند؛ آنها سنگین بودند، کتهایشان شفاف و باشکوه و متراکم بود

7. I felt awkward among the lithe young sun-tanned girls on the beach.
[ترجمه ترگمان]در میان دخترهای لاغر و برنزه و آفتاب سوخته ساحل احساس ناراحتی می کردم
[ترجمه گوگل]در میان دختران جوان خورشیدی که در خورشید در ساحل زندگی می کنند احساس ناخوشایندی می کنم

8. Diplodocus was remarkably lithe, weighing only 10 tons in spite of being some 28 metres long.
[ترجمه ترگمان]diplodocus به طور قابل ملاحظه ای لاغر بود و با وجود اینکه حدود ۲۸ متر طول داشت، تنها ۱۰ تن وزن داشت
[ترجمه گوگل]دیپلماتکوس به میزان قابل ملاحظه ای با وزن حدود 10 تن، به رغم اینکه حدود 28 متر طول دارد

9. He dashed across the puddles in the courtyard, lithe and athletic.
[ترجمه ترگمان]به سرعت از چاله های داخل حیاط گذشت، لاغر و نرم بود
[ترجمه گوگل]او در اطراف گودال ها در حیاط خلوت، ورزشکار و ورزشکار قرار گرفت

10. He turned and saw a lithe figure in a track suit pounding the pavement towards him.
[ترجمه ترگمان]برگشت و اندام لاغر اندام و لاغر اندام را دید که روی سنگفرش خیابان به سوی او دوید
[ترجمه گوگل]او تبدیل شد و شاهد یک چهره لایحه در یک کت و شلوار پیاده روی پیاده رو به طرف او بود

11. He was cat-cautious, lithe as a panther, and thoroughly at home.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک پلنگ لاغر و نرم بود و به طور کامل در خانه بود
[ترجمه گوگل]او گربه محتاط بود، به عنوان یک پنیر و به طور کامل در خانه

12. Feel beautiful, lithe and positive as you do them.
[ترجمه ترگمان]احساس زیبایی داشته باشید، انعطاف پذیر و مثبت باشید چون شما آن ها را انجام می دهید
[ترجمه گوگل]احساس می کنید که آنها را زیبا و دوست داشتنی می دانید

13. Second, I use the word because it is lithe and playful, high-spirited and coltish.
[ترجمه ترگمان]دوم، من از این کلمه استفاده می کنم چون انعطاف پذیر و سرزنده، سرزنده و با نشاط است
[ترجمه گوگل]دوم، من از این کلمه استفاده می کنم، زیرا آن لخت و بازیگوش، پرحمت و کثیف است

14. Desch was a lithe man of military bearing whose presence commanded immediate respect.
[ترجمه ترگمان]Desch، مرد لاغر اندام بود که حضور او را به احترام می گذاشت
[ترجمه گوگل]دش یک مرد سرسخت نظامی بود که حضور او احترام فوری را احضار کرد

پیشنهاد کاربران

لاغر

Lithe : لاغر و خوش اندام و منعطف
مترادف slim و lithesome و petite و limber و flexible
Limber : نرم - منعطف/تمرین نرمش کردن - نرمش
a ballet dancer's limber body بدن نرم رقاص باله
Ballet : بَ لِی - رقص باله ( n )


کلمات دیگر: