کلمه جو
صفحه اصلی

menagerie


معنی : دامگاه، نمایشگاه جانوران، جایگاه دام ودد
معانی دیگر : (دسته ای از جانوران غیربومی که برای نمایش در قفس نگهداری می شوند) جانوران باغ وحش، جانوران نمایشی

انگلیسی به فارسی

نمایشگاه جانوران، جایگاه دام ودد، دامگاه


شهروند، دامگاه، نمایشگاه جانوران، جایگاه دام ودد


انگلیسی به انگلیسی

• zoo, collection of strange or exotic animals, animal exhibit; diverse combination of things
a menagerie is a collection of wild animals.

مترادف و متضاد

دامگاه (اسم)
menagerie, stockyard

نمایشگاه جانوران (اسم)
menagerie

جایگاه دام ودد (اسم)
menagerie

zoo


Synonyms: aquarium, collection, exhibition, safari park, wildlife park, zoological garden


جملات نمونه

1. The office is a menagerie of egotists and sycophants.
[ترجمه ترگمان]این اداره یک باغ وحش از egotists و sycophants است
[ترجمه گوگل]دفتر معشوقه ای از خودخواهان و صوفیان است

2. A whole menagerie came to life to see, but more importantly to help, Emily play.
[ترجمه ترگمان]یک باغ وحش کامل برای دیدن وجود داشت، اما مهم تر از آن که به او کمک کند، امیلی بازی می کرد
[ترجمه گوگل]یک معشوقه کامل برای دیدن، اما مهم تر برای کمک به، امیلی بازی

3. Isadora arrived with her menagerie of admirers.
[ترجمه ترگمان]Isadora با her of از راه رسیدند
[ترجمه گوگل]ایسادورا با طعنه زدگان خود از طرفداران وارد شد

4. Despite the menagerie of insects, there are no bugs in this game.
[ترجمه ترگمان]با وجود باغ وحش حشرات، هیچ مشکلی در این بازی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با وجود غریزی از حشرات، هیچ اشکالاتی در این بازی وجود ندارد

5. The crucified menagerie was alive at the beginning of the installation.
[ترجمه ترگمان]باغ وحش مصلوب در ابتدای نصب زنده بود
[ترجمه گوگل]معشوقه مصلوب در ابتدای نصب، زنده بود

6. The glasses menagerie I suppose I was ten when the school said I couldn't see.
[ترجمه ترگمان]عینکی که فکر می کنم ده سالم بود وقتی مدرسه گفت که نمی توانم ببینم
[ترجمه گوگل]عینک آراسته من فکر می کنم ده سال داشتم وقتی مدرسه گفت من نمی توانم ببینم

7. Peckham Fair, south London fair and menagerie of ancient origin, abolished in 182after becoming a nuisance.
[ترجمه ترگمان]پکهام Fair، زیبای جنوب لندن و نمایشگاهی از ریشه های باستانی، در سال ۱۸۲ بعد از تبدیل شدن به یک دردسر از بین رفت
[ترجمه گوگل]نمایشگاه Peckham، نمایشگاه جنوب لندن و طعنه زنی از منشاء باستانی، لغو در 182 پس از تبدیل شدن به یک مزاحم

8. But it did include a menagerie of animated characters that crept around the computer screen when the program was running.
[ترجمه ترگمان]اما این شامل یک باغ وحش از شخصیت های کارتونی بود که وقتی برنامه اجرا می شد روی صفحه کامپیوتر می خزید
[ترجمه گوگل]اما این شامل یک معشوقه از شخصیت های متحرک بود که در هنگام اجرای برنامه در اطراف صفحه رایانه افتاد

9. The whole menagerie produced just a single litter.
[ترجمه ترگمان]همه باغ وحش فقط یک آشغال را تولید می کردند
[ترجمه گوگل]کل دامان تنها یک بستر تولید کرد

10. From his ever-changing complexion to his personal menagerie and private amusement park, Jackson has long cultivated an aura of eccentricity.
[ترجمه ترگمان]جکسون از تغییر رنگ چهره خود به باغ وحش شخصی و پارک تفریحی خصوصی، دارای هاله eccentricity است
[ترجمه گوگل]جکسون از لحاظ فزاینده ای که همیشه در حال تغییر چهره خود به طنز شخصی و پارک تفریحی شخصی خود است، مدت زیادی از حماقت بی نظیری برخوردار است

11. Leverich also staged "The Glass Menagerie" here.
[ترجمه ترگمان]Leverich هم چنین \"فروشگاه شیشه\" را در این جا به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]Leverich همچنین 'معشوقه شیشه ای' را در اینجا قرار داد

12. When one of her menagerie died, Diana dutifully performed a burial ceremony.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که یکی از menagerie مرد، دیانا با وظیفه شناسی مراسم تدفین را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یکی از معشوقه او جان سالم به در برد، دیانا به طور شایسته مراسم خاکسپاری انجام داد

13. Can you imagine an imaginary menagerie manager imagining managing an imaginary menagerie?
[ترجمه ترگمان]می توانید تصور کنید که مدیر یک باغ وحش خیالی را در خیال مجسم کردن یک باغ وحش خیالی است؟
[ترجمه گوگل]آیا شما تصور می کنید یک مدیر طعمه ای خیالی تصور مدیریت طعمه ای خیالی؟

14. The early Meissen menagerie of life-size, hard-paste creatures on view in Dresden is a breathtaking example of what the porcelain inventors achieved.
[ترجمه ترگمان]نمایش محصولات دامی در درسدن، نمونه ای نفس گیر از چیزی است که مخترعین چینی به آن دست یافته اند
[ترجمه گوگل]حیوانات وحشی Meissen زودرس حیوانات و موجودات سخت و دشوار در نمایشگاه در درسدن نمونه ای جذاب از آنچه که مخترعان چینی آن را به دست آورده اند

15. This whole galaxy menagerie is seen through the faint nebular glow of the Integrated Flux Nebula, a little studied complex of diffuse gas and dust clouds in our Milky Way Galaxy.
[ترجمه ترگمان]این باغ وحش کهکشان از طریق درخشش نور ضعیف سحابی شار حرارتی دیده می شود که یک مجموعه مطالعه شده کمی مختلط از ابره ای پراکنده گاز و گرد و غبار در کهکشان راه شیری است
[ترجمه گوگل]این سرزمین کهکشان کهکشان را از طریق نور خیره نازک از سحابی یکپارچه شار، یک پیچیده مطالعه شده از ابرهای منتشر شده گاز و گرد و غبار در کهکشان راه شیری ما دیده می شود

پیشنهاد کاربران

می توان این واژه را توسعا ' باغ وحش ' ترجمه کرد . تنسی ویلیامز ( Tennessee Williams ) نویسنده و نمایشنامه نویس امریکایی ( 1911 - 1983 ) نمایشنامه ای دارد که در جوانی نوشت و او را به شهرت رساند . نام این نمابشنامه Glass Menegerie است که در سال 1944 منتشر شد .
این اثر را در زبان فارسی ' باغ وحش شیشه ای ' ترجمه کرده اند و با مطالعه ان به زبان اصلی متوجه می شویم این نام یا معادل برای نام این اثر درام , معادل مناسبی است . متاسفانه تصور نمی کنم از اثار این نویسنده ترجمه فارسی مناسبی داشته باشیم درحالی کهدر دنیای انگلیسی زبان , تنسی ویلیامز در کنار ارتور میلر و یوجین ا' نیل سه نماشنامه نویس برجسته قرن بیستم شناخته شده اند .
با احترام
امیر حسین رنجبر

در اغلب موراد این واژه به صورت استعاری برای یک گروه ناهمگن نیز استفاده می شود. پیشنهاد من: گروه ناهمگن و یا گروه متنوع

بازی به راه انداخته شده ( داستان ساختگی )

توضیحاتی در رابطه با menagerie
مجموعه ای از جانوران وحشی که به منظور نمایش در قفس نگهداری شده می شوند.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: