1. a selective process
فرآیند گزینشی
2. yale is a selective school
دانشگاه ییل در پذیرش دانشجو سختگیر است.
3. Certain characteristics can be developed through selective breeding.
[ترجمه ترگمان]ویژگی های مشخصی را می توان از طریق تولید انتخابی توسعه داد
[ترجمه گوگل]ویژگی های خاصی را می توان از طریق پرورش انتخابی توسعه داد
4. We're very selective about what we let the children watch.
[ترجمه ترگمان]ما در مورد چیزی که اجازه می دهیم به بچه ها نگاه کنیم کاملا انتخابی هستیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد چیزی که ما به بچه ها اجازه می دهیم تماشا می کنیم بسیار انتخابی است
5. She is selective about the clothes she buys.
[ترجمه ترگمان]او در مورد لباس هایی که می خرد انتخاب می کند
[ترجمه گوگل]او در مورد لباسهایی که او میفروشد انتخابی است
6. Selective breeding may result in a greyhound running faster and seeing better than a wolf.
[ترجمه ترگمان]رفتارهای انتخابی ممکن است منجر به دویدن سریع تر و بهتر شدن بیشتر از یک گرگ شود
[ترجمه گوگل]پرورش انتخابی ممکن است باعث می شود که قارچ سریعتر و بهتر از گرگ دیده شود
7. The list provided here is necessarily selective.
[ترجمه ترگمان]فهرست ارایه شده در اینجا لزوما انتخابی است
[ترجمه گوگل]فهرست ارائه شده در اینجا لزوما انتخابی است
8. We seem to have a selective memory for the best bits of the past.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد حافظه خود را برای بهترین قسمت های گذشته انتخاب کرده ایم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ما حافظه انتخابی برای بهترین بیت های گذشته داریم
9. As a teacher she was very selective, accepting only a small number of exceptionally gifted pupils.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک معلم بسیار انتخابی بود و تنها تعداد کمی از دانش آموزان فوق العاده با استعداد را می پذیرفت
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک معلم بسیار انتخاب شد و تنها تعداد کمی از دانش آموزان با استعداد استثنایی را پذیرفت
10. He seemed to have a very selective recall of past events.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او به یاد می اورد که حوادث گذشته را به خاطر داشته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که فراخوان بسیار انتخاباتی از رویدادهای گذشته است
11. He has a very selective memory .
[ترجمه ترگمان]او حافظه بسیار انتخابی دارد
[ترجمه گوگل]او یک حافظه بسیار انتخابی دارد
12. You will have to be selective about which information to include in the report.
[ترجمه ترگمان]شما باید در مورد اینکه کدام اطلاعات باید در این گزارش گنجانده شوند انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]شما باید انتخاب کنید که کدام اطلاعات را در گزارش قرار دهید
13. I'm very selective about the people I associate with.
[ترجمه ترگمان]من در مورد کسایی که باهاشون شریک میشم رو انتخاب می کنم
[ترجمه گوگل]من در مورد افرادی که من با آنها ارتباط دارم بسیار انتخابی هستم
14. The human memory is notoriously selective.
[ترجمه ترگمان]حافظه انسان بسیار انتخابی است
[ترجمه گوگل]حافظه انسان گزینشی است
15. There is potential for selective breeding for better yields.
[ترجمه ترگمان]پتانسیل برای پرورش گزینشی برای محصولات بهتر وجود دارد
[ترجمه گوگل]پتانسیل تولید مثلی برای تولید بهتر است