کلمه جو
صفحه اصلی

terminating


پایان دار، پایان بخش

انگلیسی به فارسی

پایان دار، پایان بخش


پایان دادن، پایان دار


دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] ختم کردن، خروجی گرفتن
[نساجی] انتهایی - پایانی
[ریاضیات] پایاندار، محدود، مختوم

جملات نمونه

1. Named after Schwarzenegger for his terminating exploits, the big, strong tabby fell to an unseen swift car bumper blow.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که for terminating his، Schwarzenegger شد، تبی قوی و قوی همچون سپر ماشینی دیده شد که به سرعت منفجر می شد
[ترجمه گوگل]با توجه به سوءاستفاده های متوقفش که پس از شوارتزنگر نامگذاری شد، زوج بزرگ و قوی، به یک ضربه سپر سریع خودرو منجر شد

2. From above, the sandstone looks like solid rock, terminating at a 20-foot cliff.
[ترجمه ترگمان]از بالا، صخره ها مثل سنگ جامد به نظر می رسند، و به یک صخره ۲۰ متری منتهی می شود
[ترجمه گوگل]از بالا، ماسه سنگ به نظر می رسد سنگ جامد، پایان دادن به در صخره های 20 فوت است

3. We need some notation for terminating the binary description of a number.
[ترجمه ترگمان]ما به یک نماد برای خاتمه دادن به توصیف دودویی یک عدد نیاز داریم
[ترجمه گوگل]برای پایان دادن به توصیف باینری یک عدد، ما به برخی نکات نیاز داریم

4. However, some skins had long side-burns terminating at the lower jaw.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بعضی از مشک های دریده بودند که به فک اسفل و پایین منتهی می شد
[ترجمه گوگل]با این حال، برخی از پوستها دارای سوزش های طولانی در فک پایین بود

5. The tasks of selecting, evaluating, rewarding, and even terminating subordinates are essential ingredients of position power.
[ترجمه ترگمان]وظایف انتخاب، ارزیابی، پاداش دادن و حتی پایان دادن به زیردستان، اجزای ضروری قدرت موقعیت هستند
[ترجمه گوگل]وظایف انتخاب، ارزیابی، پاداش و حتی پایان دادن به زیردستان، اجزای ضروری قدرت موقعیت است

6. However, the court did restrain Virgin from terminating or altering the terms of Fields's service agreements.
[ترجمه ترگمان]با این حال، دادگاه مریم عذرا را از خاتمه دادن یا تغییر شرایط توافق نامه های خدمات فیلدز منع کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، دادگاه Virgin را از تعطیل یا تغییر شرایط موافقت نامه های خدمات Fields محدود کرد

7. Note that the terminating controls are correctly placed outside the tabbed pane, in the lower right.
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که کنترل های خاتمه دهی به درستی خارج از شیشه tabbed، در سمت راست پایین قرار داده می شوند
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که کنترل های پایان دادن به طور صحیح در خارج از پنجره برگه قرار می گیرند، در سمت راست پایین

8. Terminating a job after a certain time, or after other criteria are met, usually involves having one process to run the job and another to monitor the completion criteria.
[ترجمه ترگمان]تعیین یک شغل پس از یک زمان خاص، یا پس از انجام معیارهای دیگر، معمولا شامل داشتن یک فرآیند برای اداره کار و دیگری برای نظارت بر معیارهای تکمیل است
[ترجمه گوگل]سرانجام کار پس از یک زمان معین یا پس از برآورده شدن سایر معیارها معمولا شامل داشتن یک فرآیند برای اجرای کار و دیگری برای نظارت بر معیارهای تکمیل است

9. Terminating the unimplemented credit line according to the covenants and provisions.
[ترجمه ترگمان]خط اعتباری unimplemented را مطابق با covenants و مفاد قرارداد ببندید
[ترجمه گوگل]پایان خط اعتباری غیرقابل اجرا مطابق با معاهدات و مفاد

10. Article 40 While terminating a juristic person shall discontinue all activities except for liquidation by law.
[ترجمه ترگمان]ماده ۴۰ در حالی که به یک فرد juristic خاتمه می دهد همه فعالیت ها را به جز برای از بین بردن قانون متوقف می کند
[ترجمه گوگل]ماده 40 در حالی که پایان دادن به یک فرد حقوقی، تمام فعالیت ها را متوقف می کند، به غیر از انحلال قانون

11. Other conditions include NYSE terminating its merger agreement with Deutsche Boerse and the NYSE board approving the Nasdaq/ICE offer.
[ترجمه ترگمان]شرایط دیگر شامل NYSE به توافق merger با آلمان Boerse و تخته NYSE برای پیشنهاد Nasdaq \/ ICE است
[ترجمه گوگل]شرایط دیگر عبارتند از: NYSE، انقضای موافقت نامه ادغام خود با Deutsche Boerse و هیئت مدیره NYSE که پیشنهاد شرکت Nasdaq / ICE را تصویب می کنند، پایان می دهد

12. In this interim phase, the process state is terminating and a "process terminating" event (4200 is written.
[ترجمه ترگمان]در این مرحله موقتی، وضعیت فرآیند به پایان رسیده و \"خاتمه دادن به\" رویداد \" ۴۲۰۰ خط می باشد
[ترجمه گوگل]در این مرحله موقت، وضعیت فرآیند به پایان می رسد و رویداد 'فرآیند پایان دادن' (4200 نوشته شده است

13. The Congress is considering terminating the Apollo program, and discontinuing all missions after Apollo 1
[ترجمه ترگمان]کنگره در نظر دارد به برنامه آپولو پایان دهد و بعد از (آپولو ۱)همه ماموریت ها را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]کنگره قصد دارد برنامه Apollo را متوقف کند و تمام مأموریت ها پس از آپولو 1 را متوقف کند

14. "People are terminating their contracts with Lehman, " said Robert G. Pickel, chief executive of the association. "People are trying to close those positions and come up with values. "
[ترجمه ترگمان]روبرت جی می گوید: \" مردم به قراردادهای خود با لمان پایان می دهند \" Pickel، مدیر اجرایی این اتحادیه، گفت: \" مردم می کوشند تا این پست ها را ببندند و با ارزش ها بیایند \"
[ترجمه گوگل]رابرت جی پیکل، مدیر اجرایی انجمن، گفت: 'مردم قراردادهای خود را با لمان تمدید می کنند ' 'مردم در حال تلاش برای بستن این موقعیت ها هستند و مقادیری را عرضه می کنند '

15. In this event, the terminating shareholder in the liquidation.
[ترجمه ترگمان]در این رویداد، پایان دادن به سهام داران در انحلال
[ترجمه گوگل]در این صورت، سهامدار متوقف در انحلال

پیشنهاد کاربران

خاتمه دادن

اتمام، به نتیجه رساندن

فسخ قرارداد


کلمات دیگر: