کلمه جو
صفحه اصلی

televise


(از تلویزیون) پخش کردن، روی صفحه ی تلویزیون آوردن، درتلویزیون نشان دادن، برنامه تلویزیونی ترتیب دادن

انگلیسی به فارسی

تلویزیون، در تلویزیون نشان دادن، برنامه تلویزیونی ترتیب دادن


درتلویزیون نشان دادن، برنامه تلویزیونی ترتیب دادن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: televises, televising, televised
• : تعریف: to broadcast or receive by television.
مشابه: broadcast

- The program was televised around the world.
[ترجمه ترگمان] این برنامه در سراسر جهان پخش شد
[ترجمه گوگل] این برنامه در سراسر جهان پخش شد

• broadcast on television
if an event is televised, it is filmed and shown on television.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] تصویر برداری تلویزیونی برداشت صحنه با استفاده از دوربین تلویزیونی و تبدیل آن به سیگنالهای الکتریکی متناظر برای ارسال از ایستگاه تلویزیونی .

مترادف و متضاد

Synonyms: air, announce, beam, be on the air, communicate, go on the air, go on the airwaves, put on television, put on the air, show, simulcast, transmit


broadcast


جملات نمونه

a televised interview

مصاحبه‌ی تلویزیونی


The Olympic Games are going to be televised.

مسابقات المپیک از تلویزیون پخش خواهد شد.


1. The BBC plans to televise all Shakespeare's plays.
[ترجمه ترگمان]بی بی سی قصد دارد تمام نمایشنامه های شکسپیر را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]بی بی سی قصد دارد همه ی نمایشنامه های شکسپیر را تلویزیون کند

2. attraction of the games they televise that they feel they have to hype up with some hysterical commentator in order to get anyone to watch them.
[ترجمه ترگمان]جاذبه بازی های آن ها این است که احساس می کنند باید با یک مفسر عصبی سر و کار داشته باشند تا کسی بتواند آن ها را تماشا کند
[ترجمه گوگل]جذابیت های بازی هایی که تلویزیون می کنند، احساس می کنند که آنها باید با برخی از مفسران هیستریک مخالفت کنند تا هر کسی آنها را تماشا کند

3. They will televise both legs of Leeds' European Cup clash with Rangers.
[ترجمه ترگمان]آن ها هر دو پای جام اروپایی لیدز را با تیم رنجرز بازی خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها هر دو پا رقابت های لیگ اروپا را با رنجرز پخش خواهند کرد

4. The mayor plans to televise council meetings on cable channels.
[ترجمه ترگمان]شهردار قصد دارد جلسات شورا را در شبکه های کابلی برگزار کند
[ترجمه گوگل]شهردار قصد دارد جلسات شورا را در کانال های کابلی پخش کند

5. WGN will televise 30 Chicago Bulls games this season.
[ترجمه ترگمان]WGN در این فصل ۳۰ مسابقه شیکاگو بولز بازی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]WGN 30 بازی شیکاگو بولز را در این فصل پخش خواهد کرد

6. The network refused to televise the film because it contained too much gratuitous violence.
[ترجمه ترگمان]شبکه از تایید این فیلم خودداری کرد چرا که خشونت بسیار زیادی را در بر داشت
[ترجمه گوگل]شبکه حاضر نشد فیلم را به صورت تلویزیونی پخش کند، زیرا خشونت بی نظیری را شامل می شود

7. On Tuesday, a judge rejected requests to televise the murder trial of Robert Caine.
[ترجمه ترگمان]روز سه شنبه، یک قاضی درخواست televise محاکمه قتل رابرت کین را رد کرد
[ترجمه گوگل]روز سه شنبه یک قاضی خواستار محاکمه قتل رابرت کین از تلویزیون شد

8. They were due to televise the contest from the Barbican centre in York to local pubs and clubs.
[ترجمه ترگمان]قرار بود آن ها رقابت را از مرکز Barbican در نیویورک به میخانه ها و باشگاه ها اضافه کنند
[ترجمه گوگل]آنها به خاطر پخش تلویزیونی از مرکز باربیان در نیویورک به باشگاه های محلی و باشگاه های محلی بودند

9. He chose not to televise the Heidi Fleiss trial despite pressure from associates.
[ترجمه ترگمان]او با وجود فشار از سوی همدستان خود، تصمیم گرفت که محاکمه هیدی Fleiss را به تعویق بیاندازد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که علی رغم فشار از همکاران، محاکمه هدی فلینس را پخش کند

10. I'm sure they will try to televise as many games as they can ( in China ).
[ترجمه ترگمان]من مطمئنم که آن ها سعی خواهند کرد تا جایی که می توانند بازی کنند (در چین)
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که آنها سعی خواهند کرد تا به همان اندازه که می توانند بازی کنند (در چین)

11. To merely televise governmental proceedings will not affect society unless society watches these events.
[ترجمه ترگمان]تنها در صورتی که جامعه، این رویدادها را تماشا کند، اقدامات دولت بر جامعه تاثیری نخواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]برای صرفنظر از پخش تلویزیونی جلسات دولتی، جامعه را تحت تاثیر قرار نمی دهد مگر اینکه جامعه این وقایع را تماشا کند

12. The BBC plans to televise all Shakespear's plays.
[ترجمه ترگمان]بی بی سی برنامه دارد تا همه نمایشنامه Shakespear را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]بی بی سی قصد دارد همه نمایشنامه های شکسپیر را تلویزیون کند

13. They're so lacking in confidence in the attraction of the games they televise that they feel they have to hype up with some hysterical commentator in order to get anyone to watch them.
[ترجمه ترگمان]آن ها به قدری در جلب توجه به بازی هایی که احساس می کنند فاقد اعتماد هستند، احساس می کنند که احساس می کنند باید با یک مفسر عصبی سر و کار داشته باشند تا هر کسی را ببیند که آن ها را تماشا کند
[ترجمه گوگل]آنها از اعتماد به نفس در بازی های تلویزیونی که احساس می کنند با تعدادی از مفسران هیستریک مواجه هستند، برای اطمینان هر کسی که آنها را تماشا می کنند، کم است

14. They're so lacking in confidence in the attraction of the games they televise that they feel they have to hype up with some hysterical commentator in.
[ترجمه ترگمان]آن ها به قدری در جلب توجه به بازی هایی که احساس می کنند فاقد اعتماد هستند، احساس می کنند که احساس می کنند باید با یک مفسر عصبی سر و کار داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها با اعتماد به نفس در جذب بازی هایی که تلویزیون می کنند با اعتماد به نفس کمتری دارند، احساس می کنند که آنها باید با تعدادی از مفسران هیستریک در پست های خود تبلیغ کنند

پیشنهاد کاربران

e. g. The game will be televised live this evening

از طریق تلویزیون پخش کردن.


کلمات دیگر: