کلمه جو
صفحه اصلی

furnishings


(اثاثیه ی اتاق یا خانه و غیره: میز و صندلی و فرش و غیره) اثاثیه، اسباب منزل، تجهیزات و لوازم (زندگی یاکار)، مانه ها، کاچالگان، پوشاک، رخت، لوازم

انگلیسی به فارسی

مبلمان


اثاثیه ،لوازم


انگلیسی به انگلیسی

• furniture; equipment; accessories, appliances
the furnishings of a room are the furniture and fittings, such as curtains or carpets, that are in it.

مترادف و متضاد

appliances, furniture


Synonyms: accessories, accouterments, appointments, décor, equipment, fittings, fixtures, gear, provisions, trappings


جملات نمونه

1. men's furnishings
پوشاک مردانه

2. the apartment's furnishings were old and discolored
اثاثیه ی آپارتمان کهنه و رنگ و رو رفته بود.

3. The decorator appointed the hotel with ultramodern furnishings.
[ترجمه ترگمان]The hotel را با اثاثیه ultramodern انتخاب کردند
[ترجمه گوگل]دکوراتور هتل را با مبلمان فوق العاده ای منصوب کرد

4. The decoration and furnishings had to be practical enough for a family home.
[ترجمه ترگمان]تزیین و اثاثیه لازم بود برای یک خانواده خانوادگی به اندازه کافی عملی باشد
[ترجمه گوگل]دکوراسیون و مبلمان باید به اندازه کافی عملی برای خانه های خانوادگی باشد

5. The bed and the toilet were the only furnishings in the tiny cell.
[ترجمه ترگمان]تخت خواب و توالت تنها مبل در سلول کوچک بود
[ترجمه گوگل]تخت و توالت تنها مبلمان در سلول کوچک بود

6. Furnishings of this sort are now highly fashionable.
[ترجمه ترگمان]furnishings از این گونه بسیار متداول است
[ترجمه گوگل]مبلمان این نوع در حال حاضر بسیار شیک است

7. The furnishings and paintings had been chosen with impeccable taste.
[ترجمه ترگمان]اثاثیه و تابلوهای نقاشی با سلیقه بی عیب و نقص انتخاب شده بودند
[ترجمه گوگل]مبلمان و نقاشی با طعم بی عیب و نقص انتخاب شده است

8. Luxurious furnishings attested to the wealth of the owner.
[ترجمه ترگمان]مبل و اثاثیه به ثروت صاحب آن گواهی می دهد
[ترجمه گوگل]مبلمان لوکس نشان دهنده ثروت مالک است

9. Factory shops contain a wide range of cheap furnishings.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های کارخانه دارای طیف وسیعی از اثاثیه ارزان قیمت هستند
[ترجمه گوگل]مغازه های کارخانه شامل طیف گسترده ای از مبلمان ارزان است

10. The wallpaper should match the furnishings.
[ترجمه ترگمان]کاغذدیواری باید با مبلمان همخوانی داشته باشد
[ترجمه گوگل]تصویر زمینه باید مطابق با مبلمان باشد

11. The furnishings in the room imparted an air of elegance.
[ترجمه ترگمان]اثاثیه اتاق با شکوه و جلال در آن نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]مبلمان در اتاق، یک هوا از ظرافت است

12. Bathroom furnishings are in the basement of the store, Sir.
[ترجمه ترگمان]وسایل دستشویی تو زیرزمین فروشگاه هستن قربان
[ترجمه گوگل]لوازم حمام در زیرزمین فروشگاه هستند، سر

13. The Safrane has more room and softer, better furnishings.
[ترجمه ترگمان]The اتاق بیشتری دارد و اثاثیه نرم تر و بهتری دارد
[ترجمه گوگل]Safrane دارای اتاق های بیشتر و نرم و راحت تر است

14. Home furnishings are on the second floor next to the toy department.
[ترجمه ترگمان]اثاثیه منزل در طبقه دوم کنار بخش اسباب بازی قرار دارند
[ترجمه گوگل]مبلمان خانگی در طبقه دوم در کنار بخش اسباب بازی قرار دارد

15. Had Guy Sterne chosen furnishings and textiles for this villa himself?
[ترجمه ترگمان]آیا در این خانه، آیا گی Sterne برای خود اسباب و اثاثیه و اسباب و اثاثه خود را انتخاب کرده بود؟
[ترجمه گوگل]آیا پسر Sterne برای این ویلا خود مبلمان و منسوجات را انتخاب کرد؟

The apartment's furnishings were old and discolored.

اثاثیه‌ی آپارتمان کهنه و رنگ‌ورو رفته بود.


men's furnishings

پوشاک مردانه



کلمات دیگر: