1. a horse's hoof consist of an enormously developed middle digit
سم اسب از یک انگشت بسیار رشد یافته تشکیل شده است.
2. wisedom does not consist only in knowing facts
خردمندی فقط به دانستن واقعیات نیست.
3. Morality may consist solely in the courage of making a choice.
[ترجمه ترگمان]اخلاق ممکن است تنها در شجاعت تصمیم گیری باشد
[ترجمه گوگل]اخلاق تنها ممکن است در شجاعت انتخاب باشد
4. Health does not consist with intemperance.
[ترجمه ترگمان]سلامت از افراط در نمی آید
[ترجمه گوگل]سلامت با بی ثباتی نیست
5. A home does not consist in the quality of its architecture and decoration.
[ترجمه Alireza] یک خانه، تنها در کیفیت معماری و دکوراسیون اش خلاصه نمی شود.
[ترجمه ترگمان]خانه شامل کیفیت معماری و دکوراسیون آن نیست
[ترجمه گوگل]یک خانه در کیفیت معماری و دکوراسیون آن نیست
6. The politician's actions do not consist with the promises in his speeches.
[ترجمه Alireza] اقدامات یک سیاست مدار، منطبق بر وعده هایی که در سخنرانی هایش می دهد نیست.
[ترجمه ترگمان]اقدامات سیاست مدار از وعده هایی که در سخنرانی های وی وجود دارد، برخوردار نیستند
[ترجمه گوگل]اقدامات سیاستمدار با وعده های خود در سخنرانی های خود صورت نمی گیرد
7. Their lives consist of the humdrum activities of everyday existence.
[ترجمه ترگمان]زندگی آن ها شامل فعالیت های یکنواخت زندگی روزمره است
[ترجمه گوگل]زندگی آنها شامل فعالیت های مختصر زندگی روزمره است
8. Love doesn't consist in gazing at each other, but in looking outward together in the same direction.
[ترجمه ترگمان]عشق شامل نگاه کردن به هم نیست، اما با نگاه کردن به بیرون از هم در یک جهت است
[ترجمه گوگل]عشق نه در نگاه کردن به یکدیگر بلکه در نگاه کردن به سمت بیرون با هم در همان جهت است
9. Happiness does not consist in how many possessions you own.
[ترجمه غ ع مسجدی] خوشبختی شامل آنچه شما دارید نمی شود
[ترجمه ترگمان]شادی شامل این نمی شود که چند مورد از مایملک خود را داشته باشید
[ترجمه گوگل]خوشبختی در چند اموال شما نیست
10. The award will consist of a lump sum to a maximum value of $5000.
[ترجمه ترگمان]این جایزه شامل یک مجموع lump تا حداکثر قیمت ۵۰۰۰ دلار خواهد بود
[ترجمه گوگل]این جایزه شامل یک مبلغ واحد به ارزش حداکثر 5000 دلار خواهد بود
11. The atmosphere consist of more than 70 % of nitrogen.
[ترجمه ترگمان]اتمسفر دارای بیش از ۷۰ % نیتروژن است
[ترجمه گوگل]اتمسفر بیش از 70 درصد نیتروژن است
12. With a conventional repayment mortgage, the repayments consist of both capital and interest.
[ترجمه ترگمان]این بازپرداخت با یک وام بازپرداخت معمولی، شامل سرمایه و هم سود می باشد
[ترجمه گوگل]با وام مسکن بازپرداخت مرسوم، بازپرداختها شامل سرمایه و سرمایه می باشند
13. At this point esch chromosome consist of a pair of chromatids and the two associated chromosomes are termed a tetrad.
[ترجمه ترگمان]در این مرحله، کروموزوم شامل یک جفت of و دو کروموزوم متناظر، tetrad نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در این نقطه کروموزوم esch متشکل از یک جفت کروماتید است و دو کروموزوم مرتبط با آن تتراد نامیده می شود
14. Many jazz trios consist of a piano, guitar and double bass.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از دسته های سه نفری جاز از یک پیانو، گیتار و باس دو نفره تشکیل شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سه گانه جاز شامل پیانو، گیتار و دوبس هستند
15. A company's assets can consist of cash, investments, buildings, machinery, specialist knowledge or copyright material such as music or computer software.
[ترجمه ترگمان]دارایی های یک شرکت می تواند شامل وجوه نقد، سرمایه گذاری، ساختمان، ماشین آلات، دانش تخصصی یا مواد کپی رایت مانند موسیقی یا نرم افزار کامپیوتری باشد
[ترجمه گوگل]دارایی های شرکت می تواند شامل پول نقد، سرمایه گذاری، ساختمان ها، ماشین آلات، دانش تخصصی یا مواد کپی رایت مانند موسیقی یا نرم افزار کامپیوتر باشد