کلمه جو
صفحه اصلی

bee


معنی : زنبور، زنبورعسل، مگس انگبین
معانی دیگر : (جانورشناسی) زنبور، منگ (از ابر تیره ی apoidea که نیش زن و چهارباله و گروه زی اند و برخی از آنها عسل می دهند)، (امریکا) گردهمایی مردم برای همکاری یا مسابقه، (کشتیرانی) دیرک (هر یک از دیرک هایی که در طرفین هر یک از تیرهای نیم افراشته ی بادبان های کشتی قرار دارد اسم کامل آن: bee-block است)، حرف ب یا b (در الفبا)

انگلیسی به فارسی

زنبور عسل، مگس انگبین، زنبور


زنبور عسل، زنبور، زنبورعسل، مگس انگبین


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: have a bee in one's bonnet
• : تعریف: any of the flying, hairy-bodied, and often stinging insects that live either in social networks or alone, many of which suck nectar from flowers.

• type of flying insect; gathering for the purpose of carrying out a certain task (quilting bee, spelling bee, etc.)
a bee is a yellow and black insect that makes a buzzing noise as it flies. bees make honey, and live in large groups.

مترادف و متضاد

زنبور (اسم)
bee, wasp

زنبورعسل (اسم)
bee, bumblebee

مگس انگبین (اسم)
bee

honey-making, stinging insect


Synonyms: bumblebee, drone, honey bee, killer bee, queen bee


collective task


Synonyms: communal gathering, harvest, party, social, work party


جملات نمونه

1. bee culture
پرورش زنبور

2. a bee stung him
زنبور او را گزید.

3. a bee was humming around my head
زنبوری دور سرم وز وز می کرد.

4. spelling bee
مسابقه املای واژه ها

5. a droning bee
زنبور وز وز کن (وز وزی)

6. a sewing bee
جلسه ی خیاطی بانوان

7. the worker bee is neuter
زنبور کارگر (از نظر جنسی) خنثی است.

8. have a bee in one's bonnet
1- مرتب درباره ی یک چیز حرف زدن و اندیشیدن،وسواس داشتن 2- خل بودن

9. busy as a bee
خیلی گرفتار،دارای کار زیاد،پر مشغله

10. they are breeding a new kind of honey bee
آنها دارند نوع جدیدی زنبور عسل به وجود می آورند.

11. the room was completely silent except for the buzzing of a bee
اتاق غرق در سکوت بود و فقط صدای وز وز یک زنبور می آمد.

12. The bee is going from flower to flower.
[ترجمه ترگمان]زنبور از گل به گل می رود
[ترجمه گوگل]زنبور از گل به گل می رود

13. I'm as busy as a bee.
[ترجمه ترگمان]به اندازه یک زنبور سرم شلوغه
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک زنبور عسل مشغول هستم

14. The queen bee is likely to mate with two or three drones.
[ترجمه ترگمان]نیش زنبور به احتمال زیاد با دو یا سه هواپیمای بدون سرنشین جفت گیری میکنه
[ترجمه گوگل]زنبور ملکه به احتمال زیاد با دو یا سه هواپیمای بدون سرنشین هماهنگ خواهد شد

15. He's got a bee in his bonnet about factory farming.
[ترجمه ترگمان]یه زنبور توی کلاهش در مورد کشاورزی در کارخونه داره
[ترجمه گوگل]او زنبور عسل خود را در مورد کارخانه های کشاورزی می داند

16. I got stung by a bee.
[ترجمه ترگمان]زنبور نیش زده
[ترجمه گوگل]من یک زنبور عسل گرفتار شدم

17. Does a bee die when it loses its sting?
[ترجمه ترگمان]یه زنبور وقتی it رو از دست میده میمیره؟
[ترجمه گوگل]آیا زنبور عسل وقتی که نیش خود را از دست می دهد، می میرد؟

he thinks he is the bee's knees!

فکر میکنه آدمیه!


a sewing bee

جلسه‌ی خیاطی بانوان


spelling bee

مسابقه املای واژه‌ها


اصطلاحات

bee's knees

(عامیانه) آدم مهم، کله گنده


busy as a bee

خیلی گرفتار، دارای کار زیاد، پر مشغله


have a bee in one's bonnet

1- مرتب درباره‌ی یک چیز حرف زدن و اندیشیدن، وسواس داشتن 2- خل بودن


پیشنهاد کاربران

بیشتر به معنی زنبور عسل می باشد * Bee*


مسابقه

زنبور

شاید �جُنگ� هم معادل خوبی باشد.

به معنی زنبور و با اضافه کردن واژه hony هم میشه hony beeکه به معنی زنبور عسل

bee : در قدیم مور به معنای حشره بوده این کلمه در انگلیسی بی ( bee ) ) به معنای زنبور و در ترکی بیره به معنای کَک تغییر معنی پیدا کرده است و درفارسی نیز به زنبور عسل بور می گفتند و به زنبورهای شبیه به آن سانبور ( بورسان به معنای حشره شبیه به زنبور ) کم کم این کلمه به همه نوع زنبور گفته شده است .
واژه ی بید ( شته ) یک نو حشره ی ریز و همچنین پید ( شپش ) در زبان ترکی که تغییر یافته ی بید است با واژه bee انگلیسی سنجیدنی است.


کلمات دیگر: