1. a beaten enemy
دشمن شکست خورده
2. a beaten path
راه پر رفت و آمد (معمولا توسط پیاده ها)
3. a beaten up man
مرد کتک خورده (مضروب)
4. they had beaten his head to a jelly with a hammer
سرش را با چکش له و لورده کرده بودند.
5. off the beaten track (or path)
1- جدا از دیگران،فرد،غیر معمولی،بیراهه 2- بدیع،ناآشنا،نوآورده
6. our national team was beaten
تیم ملی ما شکست خورد.
7. the helmet was of beaten gold
کلاهخود از ورق طلا بود.
8. windows were smashed and the police beaten by the angry mobs
انبوهی از مردم خشمگین پنجره ها را شکستند و پلیس را کتک زدند.
9. the barge cleopatra sat on was of beaten gold
کرجی که کلئوپاترا بر آن سوار بود از طلای مزین ساخته شده بود.
10. akbar did not spare me blushes and zestfully described my being beaten
اکبر از خیط کردن من فروگذار نکرد و کتک خوردنم را با آب و تاب شرح داد.
11. His face had been beaten to a pulp .
[ترجمه ترگمان]صورتش خرد شده بود
[ترجمه گوگل]چهره او به یک خمیر مورد ضرب و شتم قرار گرفته است
12. Our army was beaten by sheer weight of numbers.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از افراد ارتش ما مورد ضرب و شتم قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]ارتش ما توسط تعداد زیادی از اعدام ها مورد ضرب و شتم قرار گرفت
13. The local people had beaten out a path through the forest.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی از میان جنگل راهی را طی کرده بودند
[ترجمه گوگل]مردم محلی مسیر را از طریق جنگل شکست دادند
14. She was beaten back by the flames.
[ترجمه ترگمان]با شعله های آتش، او را کتک زده بودند
[ترجمه گوگل]او توسط شعله های آتش گرفته به ضرب گلوله کشته شد
15. She had been beaten and humiliated by her husband.
[ترجمه ترگمان]از شوهرش او را کتک زده و تحقیر کرده بود
[ترجمه گوگل]او توسط شوهرش مورد ضرب و شتم و تحقیر قرار گرفته است