کلمه جو
صفحه اصلی

aft


معنی : در پس کشتی
معانی دیگر : (کشتی و هواپیما) در عقب، نزدیک به عقب، قسمت عقب عرشه، به سوی پاشنه، به طرف عقب، مخفف: بعد از ظهر، مخفف: فدراسیون معلمان امریکا

انگلیسی به فارسی

در پس کشتی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: into, near, or toward the rear end of a ship or aircraft.
متضاد: fore

- Stow that gear aft.
[ترجمه ترگمان] استو گفت که دنده عقب aft
[ترجمه گوگل] استراحت دنده عقب
صفت ( adjective )
• : تعریف: situated in the rear end of a ship or aircraft.
متضاد: fore

- Our seats on the plane were near the aft exits.
[ترجمه ترگمان] صندلی های ما روی هواپیما نزدیک اسکله بود
[ترجمه گوگل] صندلی های ما در هواپیما نزدیک خروجی های پشتی بودند

• trade union for professionals in the fields of education healthcare and public service (founded in 1916)
toward the back of a ship

مترادف و متضاد

rearward


Synonyms: abaft, behind, back


Antonyms: fore


در پس کشتی (قید)
aft

جملات نمونه

twenty meters aft of the captain's cabin

بیست متر در سمت عقب کابین ناخدا


1. trim aft
نشست پاشنه

2. twenty meters aft of the captain's cabin
بیست متر در سمت عقب کابین ناخدا

3. all hands lay aft to the fan tail!
همه ی جاشویان بروند به نرده ی پاشنه ی کشتی !

4. sails rigged fore and aft
بادبان هایی که در سرتاسر کشتی آراسته شده بودند.

5. lifeboats are located fore and aft
قایق های نجات در جلو و عقب کشتی قرار دارند.

6. The best-laid schemes of mice and men gang aft agley.
[ترجمه ترگمان]بهترین و بهترین طرح های موش ها و gang در عقب کشتی است
[ترجمه گوگل]طرح های پرطرفدار موش و مردان بلافاصله بیدار می شوند

7. Graham sat aft, looking steadily out to the horizon.
[ترجمه ترگمان]گراه ام در عقب کشتی نشسته بود و به افق خیره شده بود
[ترجمه گوگل]گراهام پشت سرش نشست، به طور پیوسته به افق نگاه کرد

8. Geoffrey, Joe and I installed ourselves in the aft cabin.
[ترجمه ترگمان]من و جو خودمان را در عقب قایق گذاشتیم
[ترجمه گوگل]جفری، جو و من خودمان را در کابین عقب نصب کردیم

9. A unique oval aft cockpit is dry and protected when sailing and is an excellent area for dining in port.
[ترجمه ترگمان]یک کابین خلبان بیضی منحصر به فرد هنگام حرکت، خشک و محافظت می شود و یک منطقه عالی برای غذا خوردن در بندر است
[ترجمه گوگل]کابین خلبان بدون سرنشین بی نظیر در هنگام قایقرانی خشک و محافظت می شود و یک منطقه عالی برای غذا در بندر است

10. A moment later there was a loud crash aft as some one rear-ended me.
[ترجمه ترگمان]یک لحظه بعد صدای انفجار بلندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]یک لحظه بعد یک سقوط با صدای بلند به وجود آمد که بعضی از آنها به عقب پایان رسید

11. He changed course five degrees and looked aft to check for squalls.
[ترجمه ترگمان]او پنج درجه تغییر کرد و به عقب نگاه کرد تا باد را ببیند
[ترجمه گوگل]او دوره پنج درجه را عوض کرد و به سمت چپ نگاه کرد

12. This line represents the fore and aft axis of your aircraft, the fuselage.
[ترجمه ترگمان]این خط نشان دهنده محور عقب و عقب هواپیما و بدنه هواپیما است
[ترجمه گوگل]این خط نشان دهنده محور جلو و عقب هواپیما، بدنه بدنه است

13. When we entered the aft passenger compartment, it was divided in two.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد کوپه قطار شدیم، دو قسمت تقسیم شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما وارد صندلی های صندلی عقب شدیم، به دو قسمت تقسیم شد

14. When sailing upwind only three people should be aft of the cabin top.
[ترجمه ترگمان]وقتی قایقرانی که فقط سه نفر باید در عقب قایق باشند
[ترجمه گوگل]در هنگام قایقرانی تنها 3 نفر باید در پشت سر کابین قرار داشته باشند

پیشنهاد کاربران

aft ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: پس
تعریف: عقب یا نزدیک یا به سمت پاشنۀ شناور


کلمات دیگر: