1. an isolation ward in a hospital
بخش ایزوله در بیمارستان
2. living in isolation
زندگی کردن در انزوا
3. Because of its geographical isolation, the area developed its own unique culture.
[ترجمه ترگمان]به دلیل انزوای جغرافیایی آن، این منطقه فرهنگ منحصر به فرد خود را توسعه داد
[ترجمه گوگل]به دلیل انزوای جغرافیایی آن، این منطقه فرهنگ منحصر به فرد خود را توسعه داد
4. The country has been threatened with complete isolation from the international community unless the atrocities stop.
[ترجمه ترگمان]این کشور با انزوای کامل از جامعه بین المللی تهدید شده است مگر این که قساوت متوقف شود
[ترجمه گوگل]این کشور با انزوای کامل از جامعه بین المللی تهدید شده است، مگر اینکه جنایات متوقف شود
5. I ejaculated mentally, " you deserve perpetual isolation from your species for your churlish inhospitality.
[ترجمه ترگمان]از نظر ذهنی، تو سزاوار جدایی ابدی از همنوعان your هستی
[ترجمه گوگل]من ذهنیتی را انزال دادم: 'شما مستحق انزوای دائمی از گونه های خود هستید تا برای شما بی معنی است
6. Many deaf people have feelings of isolation and loneliness.
[ترجمه ترگمان]افراد ناشنوا نسبت به تنهایی و تنهایی احساس تنهایی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد ناشنوا احساس جدایی و تنهایی دارند
7. He retired and lived in relative isolation.
[ترجمه ترگمان]او بازنشسته شد و در انزوای نسبی زندگی کرد
[ترجمه گوگل]او بازنشسته شد و در انزوا نسبی زندگی کرد
8. The country could face international isolation if it does not withdraw its troops.
[ترجمه ترگمان]این کشور اگر نیروهایش را عقب نکشد، می تواند با انزوای بین المللی روبرو شود
[ترجمه گوگل]اگر سربازان خود را از سر بگیرد، می تواند با انزوای بین المللی مواجه شود
9. Many unemployed people experience feelings of isolation and depression.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم بی کار، احساس انزوا و افسردگی را تجربه می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد بیکار احساس جدایی و افسردگی می کنند
10. Does the virtual office equal freedom or isolation?
[ترجمه ترگمان]آیا دفتر مجازی آزادی یا تنهایی برابر را دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا دفتر مجازی برابر آزادی یا انزوا است؟
11. The millionaire lived in complete isolation from the outside world.
[ترجمه kamran] شخص میلیونر کاملا جدا از دنیای بیرون زندگی میکنه
[ترجمه ترگمان]میلیونر در انزوای کامل از دنیای بیرون زندگی می کرد
[ترجمه گوگل]میلیونر در انزوا کامل از دنیای بیرون زندگی می کرد
12. The political prisoner had been held in complete isolation .
[ترجمه ترگمان]زندانی سیاسی در انزوای کامل به سر می برد
[ترجمه گوگل]زندانی سیاسی در انزوای کامل برگزار شد
13. The hotel stands in splendid isolation, surrounded by moorland.
[ترجمه ترگمان]این هتل در انزوای پرشکوه و محصور در خلنگ زار ایستاده است
[ترجمه گوگل]این هتل در انزوا پر زرق و برق، در اطراف مورلند قرار دارد
14. Punishment cannot be discussed in isolation from social theory.
[ترجمه ترگمان]مجازات نمی تواند در انزوا از نظریه اجتماعی مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه گوگل]مجازات نمیتواند جدا از نظریه اجتماعی بحث شود
15. Words are pronounced differently in isolation from how they are pronounced in context.
[ترجمه ترگمان]کلمات به صورت متفاوت در انزوا از این که چگونه آن ها در متن اعلام می شوند، تلفظ می شوند
[ترجمه گوگل]واژه ها به صورت جداگانه از نحوه تلفظ در متن، متفاوت است