کلمه جو
صفحه اصلی

preprocessing


پیش پردازی، پیش پردازش

انگلیسی به فارسی

پیش پردازی، پیش پردازش


پیش پردازش، پیش پردازی


انگلیسی به انگلیسی

• act of processing in advance, advance preparation or adaption

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] پیش فراورش

جملات نمونه

1. This requirement may necessitate preprocessing of input data.
[ترجمه ترگمان]این الزام ممکن است نیازمند پیش پردازش اطلاعات ورودی باشد
[ترجمه گوگل]این نیاز ممکن است قبل از پردازش داده های ورودی ضروری باشد

2. On hardware, signal acquisition and simple preprocessing is completed in FPGA, clutter suppression is achieved in DSP and the third part compression is done in host.
[ترجمه ترگمان]در مورد سخت افزار، کسب سیگنال و پیش پردازش ساده در FPGA به پایان می رسد، حذف کلاتر در DSP و بخش سوم در میزبان انجام می شود
[ترجمه گوگل]در سختافزار، خرید سیگنال و پیش پردازش ساده در FPGA تکمیل شده، سرکوب کلفت در DSP به دست می آید و فشرده سازی بخش سوم در میزبان انجام می شود

3. The vacuum freeze-drying equipment includes preprocessing trough and vacuum freeze dryer.
[ترجمه ترگمان]تجهیزات خشک کردن خلا شامل preprocessing پیش پردازش و خشک کردن خشک کن می شود
[ترجمه گوگل]تجهیزات خشک کردن خشکی خلاء شامل پیش پردازش و خشک کن یخ خشک

4. Both above methods need chemical sample preprocessing, which contains complex operation and possibly man-made interference.
[ترجمه ترگمان]هر دوی این روش ها به پیش پردازش نمونه شیمیایی نیاز دارند، که شامل عملیات پیچیده و احتمالا تداخل است
[ترجمه گوگل]هر دو روش فوق نیاز به پیش پردازش نمونه شیمیایی دارند که شامل عملیات پیچیده و احتمالا تداخل ساختگی است

5. At first the preprocessing algorithms are introduced, including removing the timing jitter, the leaking of the strobe pulse and the reflection.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا الگوریتم پیش پردازش معرفی می شوند، از جمله حذف جیتر زمانی، چکه کردن پالس strobe و انعکاس
[ترجمه گوگل]در ابتدا، الگوریتم های پیش پردازش معرفی می شوند، از جمله حذف جریحه زمان، نشت پالس بارق و انعکاس

6. Designing a novel algorithm based on the filtering preprocessing of B-spline wavelet according to the characteristic of branch current.
[ترجمه ترگمان]طراحی یک الگوریتم جدید مبتنی بر فرآیند فیلتر کالمن مبتنی بر نوار B با توجه به ویژگی جریان شاخه
[ترجمه گوگل]طراحی الگوریتم جدید بر اساس پیش پردازش فیلترینگ موجک اسپینین B با توجه به مشخصه جریان شاخه

7. The preprocessing in an automatic fingerprint identification system usually includes five steps:normalization, directional graph computation, image segmentation, filtering and binarization.
[ترجمه ترگمان]پیش پردازش در یک سیستم شناسایی اثر دستی معمولا شامل پنج مرحله است: نرمال سازی، محاسبه گراف جهت دار، بخش بندی تصویر، فیلتر کردن و binarization
[ترجمه گوگل]پیش پردازش در سیستم شناسایی اثر انگشت اتوماتیک معمولا شامل نرمال سازی پنج مرحله، محاسبه گراف جهت، تقسیم بندی تصویر، فیلتر کردن و تقسیم بندی می شود

8. In this thesis, the techniques of preprocessing, QRS detection and ST segment analysis are discussed respectively.
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، تکنیک های پیش پردازش، تشخیص QRS و تحلیل بخش ST به ترتیب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، تکنیک های پیش پردازش، تشخیص QRS و تجزیه و تحلیل بخش بحث می شود

9. Fingerprint identification module includes the preprocessing of fingerprint, feature extraction, the classing of fingerprint as well as matching, the establishment of fingerprint storehouse.
[ترجمه ترگمان]مدول شناسایی انگشت شامل پیش پردازش اثر انگشت، استخراج ویژگی، the اثر انگشت و همچنین تطبیق، ایجاد مخزن اثر انگشت است
[ترجمه گوگل]ماژول شناسایی اثر انگشت شامل پیش پردازش اثر انگشت، استخراج ویژگی، طبقه بندی اثر انگشت و همچنین تطبیق، ایجاد یک انبار اثر انگشت است

10. This paper introduces the process about data preprocessing technique and the algorithm implementation.
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند پیش پردازش اطلاعات و پیاده سازی الگوریتم را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله فرایند پیش پردازش داده ها و اجرای الگوریتم معرفی می شود

11. The work is composed of three parts: preprocessing, contour coding, texture compression and postprocessing.
[ترجمه ترگمان]این کار از سه بخش تشکیل شده است: پیش پردازش، کدگذاری contour، فشرده سازی texture و postprocessing
[ترجمه گوگل]این کار شامل سه بخش پیش پردازش، کدگذاری کانتور، فشرده سازی بافت و پس پردازش است

12. Moreover, since the all-phase preprocessing can suppress the individual harmonics' spectral interference on the fundamental wave, the accuracy is greatly enhanced.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، از آنجا که پیش پردازش تمام فازی می تواند the فردی را در موج اساسی سرکوب کند، دقت به شدت افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، از آنجا که پیش پردازش تمام فاز می تواند تداخل طیفی هارمونیک فرد را بر موج اصلی کاهش دهد، دقت بسیار افزایش می یابد

13. The infrared pattern recognition system consists of image preprocessing, feature extraction and pattern classification.
[ترجمه ترگمان]سیستم بازشناسی الگوی مادون قرمز شامل پیش پردازش تصویر، استخراج ویژگی و طبقه بندی الگو است
[ترجمه گوگل]سیستم شناسایی الگوی مادون قرمز شامل پیش پردازش تصویر، استخراج ویژگی ها و طبقه بندی الگو است

14. The self adaptation of data preparation in the preprocessing on calculating electric field has been investigated in this paper.
[ترجمه ترگمان]تطبیق خود از آماده سازی داده ها در پیش پردازش بر روی محاسبه میدان الکتریکی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سازگاری خود در آماده سازی داده ها در پیش پردازش در محاسبه میدان الکتریکی در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است

15. A preprocessing circuit is designed for analog signal transformation because of large inner impedance of biosensor and bipolar signal.
[ترجمه ترگمان]یک مدار پیش پردازش برای تبدیل سیگنال آنالوگ به دلیل مقاومت ظاهری زیاد of و سیگنال دو قطبی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یک مدار پیش پردازش برای تبدیل سیگنال آنالوگ به دلیل امپدانس درونی داخلی بیوسنسور و سیگنال دو قطبی طراحی شده است


کلمات دیگر: