1. curl into a ball
(انسان یا جانور) خود را جمع کردن،خود را به صورت حلقه درآوردن
2. curl up
1- خود را جمع کردن،حلقه شدن،چنبر زدن (مثل مار)،پاهای خود را بر شکم جفت کردن
3. in curl
فردار،فر زده
4. Dry curly hair naturally for maximum curl and shine.
[ترجمه ترگمان]موهای مجعد خشک به طور طبیعی برای فر دادن و درخشش بیشتر است
[ترجمه گوگل]موهای فرفری خشک را به طور طبیعی برای حداکثر خوردن و درخشش
5. She pushed a stray curl away from her eyes.
[ترجمه ترگمان]حلقه را از چشمانش دور کرد
[ترجمه گوگل]او از چشمانش به طرف چپ افتاد
6. The letter was now yellow and beginning to curl up.
[ترجمه ترگمان]اکنون نامه زرد شده بود و شروع به فر زدن می کرد
[ترجمه گوگل]نامه زرد شد و شروع به پیچ خوردن کرد
7. I just wanted to curl up and die when I spilt coffee on their new carpet!
[ترجمه ترگمان]من فقط می خواستم وقتی روی فرش جدیدم قهوه ریختم بمیرم و بمیرم!
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم قهوه را روی فرش جدید خود ریختم و وقتی میرفتم میرفتم
8. Does your hair curl naturally, or is it permed?
[ترجمه ترگمان]آیا موی شما به طور طبیعی فر خورده است یا نه؟
[ترجمه گوگل]آیا موهای شما به طور طبیعی چسبیده است، یا چطور؟
9. The frost made the leaves curl .
[ترجمه ترگمان]یخ بندان برگ ها را فر می کرد
[ترجمه گوگل]یخ زده برگ را تکان داد
10. He acknowledged her remark with a faint curl of his lips.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این حرف را با یک چین مختصر لبان خود تصدیق می کند
[ترجمه گوگل]او اظهار نظر خود را با لکه های ضعیف لب های خود را تصدیق کرد
11. A blow to the stomach made him curl up.
[ترجمه ترگمان]ضربه ای به شکم او را به هم زد
[ترجمه گوگل]ضربه ای به معده باعث شد تا او شکسته شود
12. She has hair that refuses to curl.
[ترجمه ترگمان]موهایش را دارد که از فر زدن خودداری می کند
[ترجمه گوگل]او دارای مویی است که حاضر به چرخش نیست
13. The paper started to shrivel and curl up in the heat.
[ترجمه ترگمان]کاغذ شروع به فر زدن کرد
[ترجمه گوگل]مقاله شروع به فرو ریختن و گرما کرد
14. A new baby will automatically curl its fingers round any object it touches.
[ترجمه ترگمان]یک نوزاد جدید به طور اتوماتیک انگشتان خود را به هر چیزی که لمس می کند حلقه می کند
[ترجمه گوگل]یک نوزاد جدید به طور خودکار انگشتان خود را در هر شیئی که لمس می کند دور می کند
15. He wanted to curl into a tiny ball.
[ترجمه ترگمان]می خواست به یک توپ کوچک تبدیل شود
[ترجمه گوگل]او می خواست به یک توپ کوچک تبدیل شود